کسب و کار موفق

کسب و کار در گوشه ی خیابان و فروش موفق عروسک

کسب و کار موفق

تجربه های یک فروشنده خیابانی

حدود شش سال پیش یا بیشتر، کالاهایی که در فرهنگسراها، نمایشگاه های هنری،

نمایشگاه های دولتی و بازارهای محلی در کالیفرنیا ساخته بودم، با تفکر و تلاش به بار نشست.

اواخر دهه ۱۹۷۰ بود، من ۲۱ سال سن داشتم و از کالجی که قبول شده بودم در ایالات سن خوزه

خارج شده بودم، فقط ۳ واحد داشتم تا فارغ التحصیل شوم اما چون علاقه ای نداشتم ادامه ندادم.

من عاشق مجسمه سازی بودم، اما همیشه راجع به آینده ی این شغل می ترسیدم و با

خودم می گفتم که چه کسی من را استخدام می کند. در نیازمندی ها که نگاه می کردم فقط خواستار

کسانی بودند که گرافیک خوانده بودند و یا گالری های هنری داشتند که من جز هیچ یک از این ها نبودم.

می دانستم که نمی توانم آثار هنری بسیار زیبا و بی نقص بسازم،

ولی گفتم هر چیزی که بسازم می توانم بفروشم و زندگی خودم را بگذرانم،

من راضی هستم از این شرایط و بیشتر از اینکه راضی باشم غنی هستم، غنی از ذوق و عشق به آغاز و حرکت به سمت جلو.

در آن زمان من در کوه های سانتا کروز با گروهی از دوستانم زندگی می کردم، یک روز که نشسته بودم و

تلویزیون نگاه می کردم یک شخصیت جالب در برنامه ی تلویزیونی دیدم که با نایلون و پنبه درست شده بود

و چهره ی چروک و کوچکش شبیه به پیرمردان بامزه بود.

به نظر می رسید جالب باشد، بنابراین شروع کردم به طراحی یک شخصیت جدید با این وسایل،

دوستانم که مرا دیدند می خندیدند و مرا خنگ خطاب می کردند.

ولی یک ایده به ذهن من رسیده بود و من شروع به ساختن آن کرده بودم، بارها از ذهنم می گذشت که آیا می توانم این را به فروش برسانم؟

تلاش برای رسیدن به هدف

یک روز که در خیابان Summit Road رانندگی می کردم تابلوی تبلیغاتی نمایشگاه محلی را در یک مدرسه ابتدایی دیدم،

شماره مدیریت برگزاری نمایشگاه را برداشتم و تماس گرفتم و قرار شد که...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک=====>Dollland.ir

گل رز | قصه های کودکانه

زنبور کوچولوی تنها

گل رز | قصه های کودکانه

در یک روز گرم و آفتابی چهار زنبور عسل که با هم خواهر بودند در دشت سرسبزی پرواز می کردند.

زنبور آخر بسیار از آن ها کوچک تر بود و همیشه او را اذیت می کردند.

آن روز وقتی در حال پرواز کردن و بازی کردن بودند زنبور کوچولو چشمش به سه

عدد گل سرخ افتاد و به خواهرانش گفت بچه ها بیایید یک مسابقه دهیم.

خواهرها که دست به یکی کرده بودند تا دوباره زنبور کوچولو را اذیت کنند گفتند چه مسابقه ای؟

یکی از آن ها گفت بیایید قایم با شک بازی کنیم، زنبور کوچک گفت نه، آن گل های زیبا را می بینید؟

من تا ۳ میشمارم هر کسی زودتر به روی گل ها بشیند برنده است و نفر آخر که باخته و گلی ندارد تا رویش بشیند باید برقصد.

خواهران زنبور قبول کردند و زنبور کوچولو شروع به شمردن کرد، به عدد ۲ که رسید خواهرانش با

سرعت روی گل ها نشستند و با خنده گفتند که تو باختی و باید برای ما برقصی، زنبور کوچولو گفت

نه شما صبر نکردید تا آخر بشمارم و زود رفتید، کارتان درست نبود و باید از اول بازی کنیم.

خواهران بزرگترش که او را اذیت می کردند گفتند قبول دوباره بازی می کنیم.

این دفعه ام مانند قبل تا ۲شمرد و ...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک=====>Dollland.ir

عروسک باربی الماسی

نگاهی دقیق به اسباب بازی ها و بازی های گران قیمت در سال ۲۰۱۸ (قسمت اول)

عروسک باربی الماسی

 

۱۰- Stefano Canturi باربی یا باربی الماس به ارزش ۳۰۲٫۵۰۰ دلار

Stefano Canturi طراح جواهرات در استرالیا، گردنبند این عروسک را طراحی کرده است.

لباس این باربی بسیار عجیب و به رنگ سیاه و سفید است و گردنبندی دارد که از یک الماس صورتی رنگ و

به صورت مربع طراحی شده و خود این گردنبند به تنهایی ارزش بسیار بالایی دارد.

این باربی در سال ۲۰۱۰ در یک حراجی به مبلغ ۳۰۲٫۵۰۰ دلار فروخته شد و

درآمد حاصل از این حراجی به تحقیقات در مورد سرطان سینه اهدا شد.

رکورد قبلی برای گران ترین باربی فقط ۱۷٫۰۹۱ دلار بود که در سال ۲۰۰۶ فروخته شد.

۹- اسب سواری طلا به ارزش ۶۰۰٫۰۰۰ دلار

اسبی که روی آن می شود نشست و تکان خورد یکی از اسباب بازی های مورد علاقه در دوران کودکی است.

Ginza Tanaka جواهر فروش ژاپنی یک گام به جلو رفت و این اسب ۲۴ قیراطی را

برای تولد شاهزاده Hisahito ژاپن در سال ۲۰۱۶ طراحی کرد و ساخت.

این اسباب بازی حدود ۲۶ کیلوگرم یا ۸۰ پوند وزن دارد.

Jay-Z و Beyonce برای جالب تر شدن این داستان اسب طلایی را به ارزش ۶۰۰٫۰۰۰ دلار برای دخترشان خریداری کردند.

عروسک باربی الماسی

۸- مکعب روبیکا به ارزش ۱٫۵ میلیون دلار

شما می توانید برای خرید یک مکعب روبیکای معمولی از یک فروشگاه اینترنتی حدود ۳ دلار پول بدهید،

اما اگر شما از علاقه مندان این اسباب بازی هستید و از وضعیت مالی خوبی هم برخوردارید به

مکعب روبیکای ۱٫۵ میلیون دلاری فکر کنید که می توانید به راحتی این مکعب را

در لیست گران ترین اسباب بازی ها و بازی های  جهان پیدا کنید.

این مکعب زیبایی چشمگیری دارد و با ۱۸۵ قیراط سنگ قیمتی مانند یاقوت، زمرد و...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک=====>Dollland.ir

باران پاییزی | قصه های کودکانه

خواهر و برادر مهربان

باران پاییزی | قصه های کودکانه

آیناز و تایماز خواهر و برادری بودند که فاصله سنی زیادی نداشتند.تایماز ۵ ساله و آیناز هم ۴ ساله بود.

آن ها همیشه با هم در حیاط خانه بازی می کردند.

پاییز از راه رسیده بود و هوا کمی سرد شده بود، ناگهان باران شروع به باریدن کرد و حوض حیاط خانه از آب پر شد، تایماز گفت:

بیا برویم و قایق درست کنیم و وقتی باران بند آمد بیاییم و داخل حوض بیاندازیم. آیناز که کوچکتر بود و همیشه به حرفای برادرش

گوش می کرد با ذوق گفت برویم، آن ها رفتند و قایقی درست کردند و بعد از قطع شدن باران آمدند، داشتند در حیاط بازی

می کردند که ناگهان صدای جیک جیک گنجشکی را شنیدند.

باران و طوفان گنجشک کوچک را به باغچه انداخته بود و از شدت سرما می لرزید و جیک جیک می کرد.

آیناز گفت: او دارد مادرش را صدا می زند، بیا یک کاری برایش بکنیم.

حس مادرانه

تایماز گنجشک را از زمین برداشت و با دستکش هایش سعی کرد او را گرم کند،

آن ها به سمت خانه دویدند تا قضییه را برای مادر خود تعریف کنند.

وقتی مادر گنجشک را در دستان بچه هایش دید لبخندی زد و گفت: عزیزانم این گنجشک در دستان شما چه می کند؟

آیناز با لهجه شیرین کودکیش گفت: مادر نمی دانیم، روی زمین درون باغچه پیدایش کردیم.

مادر گفت بیایید برویم و لانه اش را پیدا کنیم تا پیش مادرش برگردد، حتما مادرش خیلی دلواپس اوست.

آن ها رفتند و بالای درخت را نگاه کردند تا لانه ی پرنده را پیدا کنند...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک =====> Dollland.ir

عروسک خرس تدی

تاریخچه ی پیدایش خرس تدی

عروسک خرس تدی

آیا می دانستید که خرس تدی به افتخار رئیس جمهور تئودور روزولت اختراع شده است؟

همه ی این ماجراها زمانی آغاز شد که تئودور روزولت در ۱۴ نوامبر ۱۹۰۲ در نزدیکی onward، می سی سی پی در حال شکار خرس بود.

تئودور توسط فرماندار می سی سی پی Andrew H. Langino دعوت شده بود و بر خلاف شکارچیان گروه او خرسی شکار نکرده بود.

دستیار روزولت، به رهبری هولت کولیر، یک خرس سیاه را به یک درخت بست و آن ها تئودور را احضار کردند و پیشنهاد کردند

که به طرف خرس شلیک کند و او را بکشد. روزولت اصلا از این موضوع خوشش نیامد و دید مثبتی نداشت و حاضر به شلیک نشد.

این خبر به سرعت از طریق رسانه ها و روزنامه ها در سراسر کشور پخش شد.

تئودور تمام این مسائل و حاشیه ها را نادیده گرفت، او فقط یک رئیس جمهور نبود...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک =====> Dollland.ir