بهبود مهارت های ارتباطی

چه بخواهید گفت‌وگوهای بهتری در زندگی اجتماعی‌تان داشته باشید، یا قصد ارائه‌ی بهتر ایده‌های‌تان را در محل کارتان داشته باشید، یا بخواهید رابطه‌ی گرم‌تر و صمیمی‌تری با اعضای خانواده‌تان داشته باشید، وضعیت مشابه است. شما می‌خواهید با افراد دیگری ارتباط برقرار کنید. این کار به نظر خیلی ساده می‌آید: باید منظور واقعی‌تان را بیان کنید. اما اغلب، مخاطب‌تان چیزی بسیار متفاوت از آنچه شما می‌خواهید بگویید، برداشت می‌کند. شما یک‌ چیز می‌گویید، طرف مقابل چیز دیگری می‌شنود و در نهایت سوءتفاهم، سردرگمی و اختلاف به وجود می‌آید. خوشبختانه این موضوع دردی نیست که درمان نداشته باشد. مشکلات ارتباطی را می‌توان به راحتی با یادگیری مهارت‌هایی در این زمینه حل کرد. در حقیقت ارتباط مؤثر یکی از مهم‌ترین مهارت‌های زندگی است که می‌توانید بیاموزید. اما در عین حال یکی از مهارت‌هایی است که بسیاری از افراد تلاش زیادی برای کسب آن نمی‌کنند. در ادامه چند نکته‌ی اساسی برای بهبود مهارت‌های ارتباطی ارائه می‌شود که با به‌کارگیری آنها می‌توان روابطی همراه با احترام، اطمینان، احساس درک و تفاهم بنا نمود.
۱۰. مراقب زبان بدن‌تان باشید
شما به طرف مقابل‌تان می‌گویید که آماده‌ی صحبت کردن هستید، اما دست به سینه می‌ایستید. می‌گویید دارید به حرف‌های او گوش می‌کنید، اما سرتان را از موبایل‌تان بلند نمی‌کنید. اشارات غیر کلامی و نانوشته‌ی ما معمولا بیش از آنچه فکر می‌کنیم، احساس و افکار واقعی ما را آشکار می‌کنند. نحوه‌ی برقراری ارتباط چشمی با دیگران، نوع دست دادن و حتی طرز نشستن‌تان طی یک مصاحبه‌ی ویدئویی، همه جزئی از ارتباط هستند. فراموش نکنید که شما دائما در حال ارتباط برقرار کردن هستید، حتی وقتی که یک کلمه هم حرف نزنید. اگر می‌خواهید پیش از یک گفت‌وگوی مهم، اعتماد به نفس‌تان را افزایش دهید، یک ژست قدرت‌بخش را امتحان کنید. یا درک و تفسیر زبان بدن دیگران را یاد بگیرید تا بتوانید واکنش‌های مناسبی نشان دهید.

اهمیت فن بیان در مهارت‌های ارتباطی

تکرار آواهایی مانند «اِممم» یا «اِاا» هیچ کمکی به ارتقای سطح گفت‌وگوهای روزانه یا سخن‌رانی‌های‌تان نمی‌کند. این آواهای اضافه را حذف کنید تا متقاعدکننده‌تر به نظر برسید و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید. یکی از راه‌های این کار این است که دقت کنید که چه زمان‌هایی در صحبت‌های‌تان از کلماتی مانند «اِممم» یا «مثلا» استفاده می‌کنید. هم‌چنین می‌توانید دست‌های‌تان را از جیب‌های‌تان دربیاورید یا فقط صبر کنید و پیش از شروع صحبت کمی مکث کنید. این سکوت‌های گاه‌به‌گاه بیش از دیگران، برای خودتان عجیب و مسخره به نظر می‌آید. مطمئن باشید.

۸. برای گپ‌های معمولی و موقعیت‌های دیگر از قبل نمایش‌نامه‌ای در ذهن داشته باشید
گپ زدن برای تقویت مهارت‌های ارتباطی
گپ زدن یکی از هنرهایی است که افراد زیادی در آن مهارت ندارند. برای زمان‌هایی که در مواجهه با افرادی که به سختی آنها را می‌شناسید و سکوت‌های اجتناب‌ناپذیر و ناراحت‌کننده بین‌تان پیش می‌آید، داشتن یک نقشه‌ی ذهنی بسیار کمک‌کننده است. اینکه بدانید چطور سر صحبت را باز کنید یک هنر است، یعنی بتوانید موضوعاتی برای گپ زدن (خانواده، شغل، تفریح و سرگرمی، رویاها و آرزوها) پیدا کنید. هم‌چنین می‌توانید با اشتراک‌گذاری اطلاعاتی که می‌توانند برای پیدا کردن زمینه‌ی مشترک به شما و طرف مقابل‌تان کمک کنند، گپ زدن را به گفت‌وگو تبدیل کنید. گپ زدن در بلند مدت می‌تواند شما را به فردی خوشحال‌تر تبدیل کند.

۷. قصه بگویید
قصه‌گویی برای تقویت مهارت‌های ارتباطی 

قصه‌ها بسیار قدرتمندند. آنها ذهن‌تان را فعال می‌کنند، از خراب شدن ارائه‌های شغلی جلوگیری می‌کنند، باعث می‌شوند متقاعدکننده‌تر به نظر برسیم، همچنین می‌توانند در موفق شدن در مصاحبه‌ها هم کمک‌کننده باشند. یاد بگیرید که چطور به یک قصه‌گوی افسانه‌ای تبدیل شوید. هم‌چنین می‌توانید از واژه‌ی «اما» بیشتر استفاده کنید تا داستان‌تان را سامان‌دهی کنید. هر کسی حداقل یک قصه خوب برای تعریف کردن در آستین دارد

۶. سؤال بپرسید و حرف‌های طرف مقابل را تکرار کنید
سوال پرسیدن برای تقویت مهارت‌های ارتباطی

بیایید صادق باشیم… برای همه‌ی ما پیش آمده است که وقتی شخص دیگری حرف می‌زند، حواس‌مان پرت شده باشد یا صحبت‌های او را اشتباه شنیده باشیم. سؤال کردن و تکرار چند کلمه‌ی آخرِ طرف مقابل نشان می‌دهد که به آنچه او می‌گوید علاقه‌مندید و برای‌تان جالب است، همچنین شما را مجبور می‌کند که توجه و تمرکز داشته باشید و اگر در مورد نکته‌ای دچار سوءتفاهم شوید، به واضح شدن آن مطلب کمک می‌کند. برای نمونه: «پس درست متوجه شدم، می‌خواهید برای روز یک‌شنبه بلیت‌ بخرید؟»

این کار همچنین برای گپ زدن و پر کردن سکوت‌های ناخوشایند نیز مناسب است. به جای اینکه سعی کنید گفت‌وگو را حول موضوعاتی اجباری مانند آب‌وهوا ادامه دهید، از طرف مقابل سؤال بپرسید و به پاسخ‌های او واکنش نشان دهید. مثلا: «برنامه‌تون برای تابستون چیه؟» یا «آخرین کتابی که خوندید چی بوده؟» شگفت‌زده شدن از شگفت‌انگیز بودن مهم‌تر است.
۵. حواس‌پرت‌کن‌ها را کنار بگذارید
کنار گذاشتن موبایل برای تقویت مهارت‌های ارتباطی

هنگامی که کسی با شما حرف می‌زند یا قرار است که با او وقت بگذرانید، وَر رفتن با موبایل‌تان بسیار بی‌ادبانه است. شاید خلاص شدن از دست همه‌ی چیزهایی که حواس‌مان را پرت می‌کنند یا کنار گذاشتن تکنولوژی به طور کل، ممکن نباشد، اما همین که به خودمان زحمت بدهیم و سرمان را از روی گوشی یا تبلت‌مان بلند کنیم، به شدت روی ارتباطات‌مان با دیگران تاثیرگذار است.
۴. پیام‌تان را برای مخاطب‌تان متناسب کنید
اختصاصی کردن پیام برای بهبود مهارت‌های ارتباطی 

افرادی که بهترین ارتباط‌ها را دارند، بسته به اینکه طرف مقابل‌شان کیست، صحبت‌های‌شان را تنظیم می‌کنند. شما احتمالا برای صحبت کردن با همکارها یا رئیس‌تان در مقایسه با هنگامی که با مخاطب خاص‌، فرزندان‌ یا بزرگتر‌های‌تان حرف می‌زنید، زبان و کلام متفاوتی در پیش می‌گیرید. هنگامی که سعی می‌کنید پیامی را به کسی منتقل کنید، همواره تلاش کنید که دیدگاه او را نیز مدنظر داشته باشید.

۳. مختصر و مفید باشید
مختصر و مفید 

یک مخفف برای واژه‌ی «BRIEF» به معنای «مختصر» در زبان انگلیسی وجود دارد که از سرنام‌های کلمات زیر تشکیل شده است:

Background: زمینه‌چینی

Reason: دلیل

Information: اطلاعات

End: پایان

Follow-up: پی‌گیری

این مخفف برای این است که در هنگام ایمیل نوشتن به شما کمک کند تا همه‌ چیز را بیان کنید و در عین حال، مختصر و موجز باشید. این سیاست خوبی برای ارتباطات کلامی و نوشتاری است (همیشه می‌دانم به عنوان یک نویسنده، کارم این است که پیامم را به طور واضح بیان کنم و هر چه سریعتر این مقاله را هم تمام کنم. نگران نباشید، تنها دو مورد دیگر در این لیست باقی مانده است!).

۲. همدلی‌تان را تقویت کنید
همدلی

ارتباط یک خیابان دوطرفه است. اگر تمرین کنید که دیدگاه‌های مخالف را نیز در نظر بگیرید، می‌توانید دشواری و اضطرابی را که گاهی هنگام ارتباط برقرار کردن با دیگران دارید، کاهش دهید. برای نمونه، وقتی که مخاطب خاص‌تان می‌گوید خسته‌تر از آن است که بتواند حرف بزند، متوجه می‌شوید که منظورش واقعا چیست. همدلی کردن به شما کمک می‌کند که حتی بخش‌های ناگفته‌ی ارتباط‌تان با دیگران را نیز بهتر درک کنید و کمک می‌کند که واکنش‌های مؤثرتری نشان دهید.



۱. گوش دهید، واقعا گوش دهید
گوش دادن

در پایان، با به کار بردن نکات بالا، بهترین کاری که می‌توانید برای بهبود مهارت‌های ارتباطی‌تان انجام دهید، این است که یاد بگیرید واقعا گوش دهید، توجه کنید و اجازه دهید طرف مقابل حرفش را بزند، بدون اینکه صحبتش را قطع کنید. ما می‌دانیم که این کار سختی است، اما «یک گفت‌وگوی خوب، مجموعه‌ای از واژگان است که به زیبایی با گوش دادن پیوند خورده باشد.» در این صورت، حتی اگر سبک‌های ارتباطی‌تان با هم سازگار نباشد، دستِ کم درک درستی از یک‌دیگر خواهید داشت و می‌توانید امیدوار باشید که مخاطب‌تان هم با همان دقت به حرف‌های شما گوش می‌دهد.

بازی با عروسک، موثر در رشد شخصیت کودکان

بازی با عروسک، موثر در رشد شخصیت کودکان

عروسک بازی

از گذشته‌های دور نسبت به "بازی" نگرش‌های مثبت و منفی وجود داشته است. عده‌ای بازی را صرف بی‌هدف انرژی‌های انباشته شده، لذت آنی و رفتارهای زائد و بیهوده تلقی کرده‌اند؛ در حالی‌که، برخی از آن را زیباترین و پاک‌ترین فعالیت در جهت شکوفایی و رشد کودک می‌دانند.


به گزارش سرویس «اجتماعی» ایسنا، بازی یکی از نیازهای اساسی کودکان و مهم‌ترین فعالیت او به شمار می‌رود که در عین سرگرم‌کننده بودن، کارکردهای مهم دیگری نیز دارد. هر یک از این کارکردها به جنبه‌ای از زندگی کودک مربوط می‌شود و او را برای به زندگی بزرگسالی آماده می‌کند.


بازی انعکاس فعالیت‌های درونی کودک و میل به خوشی، آزادی و رضایت اوست که صفا و آرامش را برایش به ارمغان می‌آورد. روانشناسان معتقدند کودک در فعالیت‌های خودجوش باید آزاد گذاشته شود. در جریان بازی نیروهای ذهنی و جسمی کودک همراه با دقت، تخیل، نظم و ترتیب و چالاکی رشد می‌یابند. علاوه بر این، بازی محرک و انگیزه‌ای است که در جهت کسب تجارب اجتماعی از آن استفاده می‌شود. کودک از راه بازی می‌تواند به استعدادها، توانایی‌ها، خواست‌ها، ضعف‌ها و نکات مثبت و منفی خود پی ببرد و با شناخت ویژگی‌های خود، ساخت شخصیت خویش را تحکیم بخشد.


بازی به عنوان فرآیندی چندبعدی، به نحوی قابل توجه، در خدمت تکامل و رشد کودک است و می‌تواند راهی برای تخلیه انرژی‌ها در سیر مورد نظر باشد. کارل گروس، از صاحبنظران قرن نوزدهم، اعتقاد دارد بازی عاملی است برای رشد نیروهای خام و آماده‌سازی آنها برای استفاده در زندگی. بازی فرآیند یادگیری را برای کودک، این انسان کوچک، لذت‌بخش می‌کند و همچنین به ارضای بسیاری از نیازهای اساسی و زیربنایی او منجر می‌شود. اهمیت بازی در مباحث روانشناسی رشد تا حدی است که صاحبنظران آن را «تفکر کودک» نامیده‌اند.


بازی وسیله‌ای برای بیان احساسات، برقراری ارتباط، توصیف تجربیات، آشکار کردن آرزوها و خودشکوفایی است. فعالیت بازی در واقع تلاش کودک برای کنار آمدن با محیط است که از این طریق او خود را در می‌یابد و دنیا را درک می‌کند.


بازی به کودکان اجازه می‌دهد هنگامی که سایر شکل‌های بیان کردن ناممکن‌اند، به بیان خود بپردازند. بازی فرصت بی‌همتایی برای بزرگسالان فراهم می‌کند تا دنیا را از دیدگاه‌ها کودک درک کنند و از آنجا که برای کودکان فعالیتی بسیار لذت‌بخش است، آنان را تغریب می‌کند تا آرام باشند، حالت دفاعی خود را که ممکن است داشته باشند، کاهش دهند و احساساتشان را بی‌پرده بیان کنند. بازی همچنین به آنها کمک می‌کند تا مهارت‌های اجتماعی مفیدی به دست آورند و رویکردهای جدید و کارآمد حل مساله را آزمایش کنند.


کودکان از طریق بازی ارتباط برقرار می‌کنند. مشکلات کودکان در جریان رشد اغلب با عدم توانایی بزرگسالان برای درک آنها توام است. اکثر بزرگسالان از کودکان انتظار دارند که با آنها از همان طریق که خود راحت‌ترند، ارتباط برقرار کنند؛ یعنی ارتباط کلامی. آنها به جای اینکه با کودک، کودکانه رفتار کنند، از او انتظار دارند که رفتار خود را تا حد یک بزرگسال برساند.

مجله اینترنتی سرزمین عروسک

کودکان سعی می‌کنند خود را بفهمانند

کودکان سعی می‌کنند خود را بفهمانند؛ هرچند که اغلب از طریق کلامی موفق نیستند. میان آنچه از زبان کودکان فهیمده می‌شود و آنچه کودکان بیان می‌کنند، تفاوت وجود دارد.


کودکان معمولا فراتر از آنچه بیان می‌دارند، درک می‌کنند. اکثر بزرگسالان قادرند احساسات (درماندگی، اضطراب و...) و مشکلات شخصی خود را در قالب کلام اظهار دارند؛ در حالی که محدود کردن کودکان به بیان خود از طریق کلامی در ارتباطی که باید بین کودک و مشاور به وجود آید، محدودیت‌های غیرلازم و غیرواقعی را ایجاد می‌کند. به ویژه اگر این ارتباط یک تجربه درمانی باشد.


بازی برای کودکان مساوی صحبت با بزرگسالان است. کودکان در صورتی که فرصت یابند، احساسات و نیازهای خود را ازطریق بازی، به همان صورت و روشی که مشابه روش بزرگسالان است، بیان می‌دارند. بیان کودکان در مواردی نظیر ترس، عصبانیت، شادمانی، ناکامی شبیه بزرگسالان است. انواع بازی‌ها در نقش کلمات کودکان هستند و بازی‌های مختلف می‌توانند برای کودکان فرصتی فراهم آورند تا احساسات و مشکلات خود را همانگونه که تجربه کرده‌اند، بیان دارند.


نقش‌بازی در رشد اجتماعی کودک

از بعد رشد اجتماعی، تعامل در بازی با دیگر کودکان، کودک را قادر می‌کند تا تصورش را از خود و دیگران به صورت عام رشد دهد. کودکی که بازی می‌کند نقش خود را به طور مرتب تغییر می‌دهد و مجبور می‌شود چشم‌انداز خود را نیز متفاوت سازد. در بازی‌های گروهی که مقررات و قواعد دارند، بازیکن باید نقش دیگر بازیکنان را بداند و همچنین توانایی برعهده گرفتن نقش دیگران را در خود رشد و توسعه دهد تا از طریق پیش‌بینی آنچه در آینده اتفاق می‌افتد، بتواند رفتار خود را با آن سازگار کند. کودک شروع به ارزیابی توانایی‌های خود در مقابل دیگران می‌کند و هویت یا تصور از خود را بهبود می‌بخشد.


کودکانی که با دیگر بچه‌ها بازی می‌کنند، هویت خود را بهتر کشف می‌کنند. آنها از طریق بازی کردن نقش‌های متنوع بزرگسالان، مقررات اجتماعی و معیارهایی که رفتار بازیگر را تنظیم می‌کند، می‌آموزند. بازیگر باید یاد بگیرد که به قواعد بازی، حتی زمانی که انگیزه‌های آنی او را به سوی یک رفتار کاملا متفاوت سوق می‌دهد، پایبند باشد.


بازی با عروسک، موثر در رشد شخصیت کودکان

علاوه بر این، کودک در حین بازی خود را در موقعیت‌های اضطراب‌آور و ترسناک قرار می‌دهد و با همراهی عروسک به جست‌وجوی راه‌حل می‌پردازد و از این طریق تسلط خود را بر موقعیت‌ها افزایش می‌دهد. کودکی که از مراجعه به دکتر هراس دارد، با همکاری عروسکش نقش‌های بیمار و پزشک را بازی می‌کند و از این طریق تسلط خود را در موقعیت‌هایی که احتمالا پیش خواهد آمد مجسم می‌کند و تا حدی بر نگرانی و ترسش فائق می‌آید.


همچنین بازی ممکن است معانی خاص و مهمی برای برخی از کودکان داشته باشد و تمایلات گوناگون آنها را به صورت نمادین ارضا کند اما مطمئنا نمی‌تواند برای همه بازیکنان همان مفهوم خاص را داشته باشد. بازی به خصوص با عروسک، علاوه بر موارد ذکر شده قبل می‌تواند در رشد شخصیت کودک تاثیرات بسزای دیگری نیز داشته باشد.


بازی و رشد خلاقیت‌ها

کودک در نقش‌هایی که تمرین می‌کند، تجدیدنظر می‌کند و قسمت‌های جدید را جایگزین قسمت‌های قبل می‌کند. از این طریق تجارب خود را با ادراکات و شناخت‌های جدیدش تلفیق می‌کند. این بازسازی‌ها و ترکیب‌ها به رشد قدرت آفریندگی و خلاقیت او کمک می‌کنند.


کمک به درک تشخیص کودک

او در حین بازی با عروسک مهارت‌هایی را برای ایجاد ارتباط با دیگران به دست می‌آورد. توقعات دیگران از خود را در حین عروسک‌بازی ارزیابی و آرزوهای خود را نیز ابراز می‌کند. این راهی برای شناخت او از زندگی و مسائل آن است.


کودک در حین بازی عروسکش را بغل می‌کند، به گردش می‌برد، به او غذا می‌دهد، این اعمال فرصت تمرین و تکرار حرکات فیزیکی را برای کودک فراهم می‌آورد و بالطبع او را در به کارگیری اعضایش صاحب تجربه می‌کند.


تقویت اعتمادبه‌نفس

عروسک هم صحبت و مخاطبی است که پیوسته همراه کودک است و هر زمان کودک اراده کند مورد مصاحبت او قرار می‌گیرد. مخاطبی که هیچ‌گاه از صحبت کودک خسته نمی‌شود، چشم‌هایش پیوسته باز است و حواسش پرت نمی‌شود، هنگام صحبت کردن کودک خمیازه نمی‌کشد یا راه آشپزخانه را در پیش نمی‌گیرد و یا حتی به او گوشزد نمی‌کند که گرفتار است. حرف‌های تکراری کودک را گوش می‌دهد، هرگز وسط حرف‌هایش نمی‌دود، در حین صحبت اشکالات تلفظی‌اش را اصلاح نمی‌کند و یا برای روند کند صحبت او بی‌تحمل نیست. با توجه به موارد ذکر شده این نکته قابل توجه است که ارتباط کودک با عروسک یک رابطه ساده و بی‌ارزش نیست که برخی والدین تنها برای پر کردن اوقات فراغت از آن استفاده می‌کنند. این ارتباط مبانی اساسی ارتباط عمیق و گسترده روانی – اجتماعی کودکان را در دوره‌های بعدی رشد و تکامل شخصیت آنها پی‌ریزی می‌کند و باعث می‌شود آنها در آینده بتوانند با قدرت تحلیل بهتر و تجارب مثبت‌تری به روابط خود با دیگران در جامعه ادامه بدهند.


بازی ابزاری برای تجربه پیدا کردن

بازی راهی برای تجربه کردن هستی توسط ادراک است و کودک از این راه خود را انسانی آزاد، مستقل و توانمند می‌یابد. در واقع، کودک از راه بازی آنچه را کسی نمی‌تواند به او بیاموزد، یاد می‌گیرد.


بازی و رشد ذهنی

بازی امکان تجربه و تعامل‌های مستقیم با عوامل محیطی را برای کودک فراهم می‌کند. بازی نه‌تنها بر رفتارهای هوشمندانه و قابل مشاهده کودک اثر دارد بلکه بر ساخت فیزیولوژیکی مغز او نیز تاثیری انکارناپذیر می‌گذارد. برای مثال، موش‌هایی که در معرض محرک‌های محیطی قرارگرفته بودند از نظر مواد شیمیایی فعال کننده یا کند کننده در محل اتصال دو عصب غنی‌تر بودند. اولیور در سال 1958 ضمن مطالعاتی که روی کودکان عقب مانده ذهنی در انگلستان جام داد، آنها را به دو دسته تقسیم کرد. گروه آزمایشی او به آموختن مفاهیمی از طریق بازی که روزانه چند ساعت انجام می‌گرفت، مشغول شدند و گروه کنترل صرفا به آموزشی سنتی یعنی مطالعه در طول روز پرداختند. نتایج به دست آمده نشان دادند که کودکان گروه آزمایشی در انجام دادن تکالیف خود موفق‌تر از گروه کنترل بودند و در آزمون‌های گوناگون، نمره هوش بهتری به دست آوردند. 


کودکان مفاهیم عمده‌ای را که ساخت ذهنی انسان را شکل می‌دهد از طریق بازی در می‌یابند. آشنایی او با مفاهیم پایه همچون فضا، کمیت، ساخت، شکل و... صرفا از طریق بازی حاصل می‌شود. جالب آنکه بازی خود یکی از بهترین راه‌های مطالعه چگونگی رشد فرآیندهای ذهنی کودک است. چنانچه «پیاژه» ضمن مشاهده بازی کودکان خود موفق به کشف قوانین رشد ذهنی شد.

مجله اینترنتی سرزمین عروسک


هوفمان عقیده دارد بازی‌های تخیلی درسنین کودک نقش برجسته‌ای در افزایش نیروی سازندگی و زندگی عاطفی کودکان ایفا می‌کنند. کودک در سنین اولیه زندگی علاقه زیادی به تغییر و دست کاری اشیا دارد. این تمایل باعث می‌شود که او اسباب‌بازی‌های خود را از یکدیگر جدا سازد و دوباره با سر هم کردن آنها طرحی جدید پدید آورد و آنگاه به افسانه‌پردازید و داستان‌سرایی در مورد ساخته خود متوسل شود. تمامی این موارد باعث پرورش نیروی تخیل کودک می‌شود و قدرت ابتکار و هوش او را افزایش می‌دهد.


آشنایی کودک با خود نیز ازطریق بازی انجام می‌گیرد و بازی کامل‌ترین مجموعه تجربه‌های حسی و حرکتی را در اختیار او قرار می‌دهد. در سال 1932 وان الستاین میانگین میدان توجه هفت دقیقه‌ای دو ساله‌ها را به دست آورد. این میانگین نشان می‌داد که میدان توجه یکی از کشش‌های بلوغ است اما در مطالعات بعدی میدان توجه کودکان به جای بازی با یک اسباب‌بازی ساده، مدت زیادتری با اسباب‌بازی‌های مشخص و تقریبا پیچیده اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که میدان توجه بیش از آنکه به سن مربوط باشد یکی از کنش‌های نوع اسباب‌بازی است. اگر تکالیف تعیین شده به اندازه کافی جذاب باشند، حتی کودکان خردسال هم دارای میدان توجه وسیعی هستند.


نقش‌درمانی بازی

بازی ابزاری طبیعی است که کودکان از طریق آن می‌توانند خودشان را بیان کنند.


بازی موجب برانگیخته شدن افکار و کسب تجربیات و نتایج زیاد می‌شود. در مواردی نیز می‌تواند نقش درمانی داشته باشد. بازی درمانی یکی از رایج‌ترین شیوه‌هایی است که اغلب روانشناسان بالینی، روان تحلیلگران و مشاوران برای درمان مشکلات عاطفی کودکان به کار می‌برند. کودکی که موقعیت مصاحبه رسمی ممکن است برایش تجربه‌ای ناراحت کننده باشد، هنگامی که وسیله بازی آشنایی را می‌بیند، احساس راحتی بیشتر می‌کند. بازی در درمان کودکان وسیله و ابزار ارتباطی است که با کلمات، یعنی وسیله ارتباط بزرگسالان، قابله مقایسه است. انواع بازی‌ها و اسباب‌بازی‌ها کلمات کودکان هستند و اگر به دقت انتخاب شوند، می‌توانند برای کودکان فرصتی فراهم آورند تا احساسات و مشکلات خود را همانگونه که تجربه کرده‌اند، بیان دارند. بازی برای کودک یک زبان است. بزرگسالان توسط زبان کلامی ارتباط برقرار کرده و از آن استفاده می‌کنند. بازی درمانی به کودک این اجازه را می‌دهد تا از طریق آن به بیان احساسات، مشکلات و استرس‌های خود بپردازد و در نتیجه بر مشکلات خود فائق آید.


به گزارش ایسنا، به نقل از مجله رشد؛ بازی وسیله‌ای است که کودک از طریق آن، تجارب آسیب‌رسان را کنترل می‌کند و مهارت می‌یابد. برای مثال، کودکی که مدتی بیمار و یا در بیمارستان بستری بوده است، فعالیت‌هایی مثل تزریق آمپول به عروسک یا دوستانش را نشان می‌دهد یا کودکانی که درگیر جنگ، زلزله و مشکلات خانوادگی مثل طلاق یا مرگ هستند، در بازی‌هایشان طوری برخورد می‌کنند که می‌خواهند از آن استرس و فشار رهایی یابند. متخصصان کودک در مطالعات انجام شده متوجه این موضوع شده‌اند که از طریق بازی می‌توان بر احساسات منفی و فشارزا در کودک با برون‌ریزی این احساسات غلبه کرد. اهمیت بازی برای کودک تا آنجاست که می‌تواند وی را از بزرگسالی به هنجار یا نابهنجار سازد.


برای کودکانی که قادر به بیان مشکلات و ناراحتی‌هایشان از طریق گفت‌وگو نیستند، بازی می‌تواند بهترین عامل برای شناخت و درمان اختلالات آنان باشد. بازی درمانی یکی از خدمات انسانی است که می‌تواند یک نسل را از مشکلات روانی، اجتماعی و خانوادگی نجات بخشد و فرزندان سالمی را به جامعه تحویل دهد.


کودکان بسیار خردسال برای آنکه به سلامت بزرگ شوند، لازم نیست خواندن و نوشتن را بلد باشند اما قطعا نیاز دارند بدانند که چگونه بازی کنند.

مجله اینترنتی سرزمین عروسک

طوطی سخنگو | قصه های کودکانه

پسری که تنبل بود

بعضی از بچه ها عادت های زشتی دارند و دوست دارند هر کار زشتی که انجام می دهند به گردن این و آن بیاندازند،

آن ها باید بدانند که این کار بسیار زشت و ناپسند است.

پارسا پسر تنبلی بود، او به سختی کارهایش را انجام می داد، پدر پارسا چند طوطی داشت که چند کلمه ای بلد بودند صحبت کنند.

پارسا آن ها را بسیار دوست داشت و یک روز از پدرش پرسید که چگونه می توانم به ان ها صحبت کردن را یاد بدهم؟

پدر پاسخ داد که اگر کلمات کوتاه را روزی ۱۵ تا ۲۰ بار به آن ها بگویی بعد از گذشت ۳ ۴ روز آن ها می توانند

یاد بگیرند ولی به شرطی که این کار مداوم باشد و جمله ها زیاد طولانی نباشند.

پارسا شروع کردن به تمرین کردن با طوطی ها و کلماتی که می خواست را به آن ها یاد داد.

چند روز بعد که حسابی با طوطی ها کار کرده بود و آن ها کلماتی که

پارسا می خواست را یاد گرفته بودند، هنگامی که پارسا شب بخیر گفت به طوطی ها نگاهی کرد و

آن ها سریع گفتند شیرینی بخور شیرینی بخور…

پارسا هم هر شب کارش همین شده بود و بدون خوردن شیرینی به رختخواب نمی رفت،

صبح ها هم که مادرش برای بیدار کردنش می آمد تا مدرسه اش دیر نشود

پارسا نیم نگاهی به طوطی ها می کرد و آن ها هم...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک=====>Dollland.ir

عروسک لاوابلا

سازنده ی عروسک لاوابلا (Luvabella)

عروسک لاوابلا

شرکت Spin Master یک شرکت تولید کننده اسباب بازی های رباتیک، عروسک های انحصاری،

عطر، بازی های کلاسیک و بخش های مختلف دیگر است.

این شرکت پا به عرصه ی جدید و غیرمنتظره ای از نوآوری ها جهت خلاقیت و سرگرمی گذاشته است،

در سال ۲۰۱۷ پیشرفته ترین ربات ها به نام  Meccano M.A.X و Hatchimals را تولید کردند و

نسخه جدیدی از عروسک منحصر به فرد به نام لاوابلا تولید شد.

شرکت Spin Master خود را متعهد کرده تا جهانی سرگرم کننده بسازد و نمونه ی شگفت انگیزی از

عروسک ها و اسباب بازی های رباتیک را تولید کند.

عروسک طی هزاران سال است که یک اسباب بازی محبوب برای بچه هاست که به صورت غریزی با

آن بازی می کنند و تاثیر فراوانی در رفتار و روابط اجتماعی آن ها می گذارد.

لاوابلا عروسکی است که با رباتیک ترکیب شده و یک عروسک کلاسیک در قرن ۲۱ به شمار می رود.

قابلیت های عروسک لاوابلا

عروسک لاوابلا

لاوابلا با مهربانی به کودک پاسخ می دهد و مانند یک کودک واقعی حرکاتی را انجام می دهد که برای هر بچه ای در هر سنی جالب است،

با لمس شکم و یا انگشتانش...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک=====>Dollland.ir

قصه شب | قصه های کودکانه

تماشای تلویزیون تا دیر وقت

قصه شب | قصه های کودکانه

مهرو دوست داشت هر شب قبل از خواب تا دیر وقت تلویزیون تماشا کند، او می نشست و همه ی برنامه های تلویزیون را تماشا می کرد

تا بالاخره خوابش ببرد، او تا دیر وقت بیدار بود و صبح ها خیلی دیر از خواب بلند می شد.

مادر یک روز به مهرو گفت: دخترم تو باید شب ها زود بخوابی تا بتوانی صبح زود بیدار شوی و همیشه سلامت بمانی،

نگاه کردن تلویزیون برای سن تو و تا دیر وقت اصلا کار خوبی نیست.

مهرو حرف مادرش را قبول کرد و قول داد که دیگر شب ها تلویزیون تماشا نکند

ولی در عوض از مادرش خواست تا بجای تماشای تلویزیون برایش قصه بگوید

تا او بتواند بخوابد، مادر با لبخندی که روی لب داشت قبول کرد.

فردای آن شب مهرو زودتر از همیشه به رختخواب رفت و مادرش را صدا زد تا برایش قصه بگوید.

مادر هم به اتاق مهرو آمد، لحاف را کنار زد و کنار مهرو دراز کشید، مادرش قصه های زیادی بلد بود،

قصه ی حیوانات جنگل، آقا دزده و پلیس و خیلی قصه های شیرین دیگر که مهرو با شنیدن آن ها

به جای اینکه بخوابد سر شوق می آمد و مدام به شخصیت های داستانی که

مادرش تعریف کرده بود فکر می کرد و می گفت: مادر چند قصه ی دیگر هم بگو،

مادر آن شب ۴ قصه برای مهرو تعریف کرد تا او به خواب رفت. فردای آن روز مهرو دعا می کرد که...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک=====>Dollland.ir