فواید دم حیوانات | قصه های کودکانه

دم سنجاب

یک روز سنجاب کوچولو روی درخت با مادرش به این ور و آن ور می رفت، بسیار شاد و سر زنده بود و از اینکه سالم بود خدا را شکر می کرد.

یک از از روزهای آفتابی که سنجاب کوچولو روی درختی مشغول خوردن بلوط بود از مادرش پرسید:

دهانمان برای خوردن و نوشیدن است، چشم ها برای دیدن و گوش ها برای شنیدن،

اما دم به چه درد می خورد؟

مادرش با خنده ای که روی لب داشت پاسخ سنجاب کوچولو را داد و گفت:

به این پرنده ی زیبا که در حال پرواز کردن است نگاه کن، به نظر تو دم او به چه درد می خورد؟

سنجاب کوچولو با دقت به او نگاه کرد و گفت هنگام پرواز دمش را بالا و پایین می کند

و تعادلش را حفظ می کند و جهت پروازش را تعیین می کند، مادر گفت آفرین درست است.

به آن اسب که در مزرعه مشغول خوردن یونجه است هم نگاه کن، دم او به چه دردی می خورد؟ سنجاب کوچولو خنده ای کرد و گفت مادر دارد مگس ها را از خودش دور می کند، چقدر جالب است.

دم آهو جان او را نجات می دهد

فواید دم حیوانات | قصه های کودکانه

مادر به آهویی که کنار برکه استراحت می کرد اشاره ای کرد و گفت دم کوچک آن آهو می تواند

او را از مرگ نجات دهد، سنجاب کوچولو گفت چگونه؟ مادر گفت هنگامی که حیوان درنده ای

به او حمله می کند مایع سفیدی از دمش به بیرون پرتاب می کند تا...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک=====>Dollland.ir

بازنشستگی | قصه های کودکانه

پدربزرگ و مادربزرگ مهربان

بازنشستگی | قصه های کودکانه

 

سامان عاشق پدربزرگ و مادر بزرگش بود، او یک روز به پدر و مادرش گفت: اجازه می دهید

به خانه ی پدر بزرگ روم و چند روزی کنار آن ها باشم؟ مادر با لبخند مهربانی پاسخ داد بله، فردا

پدرت تو را به آن جا می برد، فقط باید قول بدهی که آن ها را اذیت نکنی.

فردای آن روز سامان وسایلش را جمع کرد و به خانه ی پدربزرگ رفت. آن ها از دیدن نوه شان بسیار خوشحال شدند.

پدربزرگ با سامان بازی می کرد و به هر دوی آن ها خوش می گذشت.

چند روزی گذشت ولی پدربزرگ دیگر با سامان بازی نمی کرد، روزها در گوشه ای می نشست و با کسی صحبت نمی کرد.

پدربزرگ بسیار مهربان بود ولی چه اتفاقی برایش افتاده بود که این همه بداخلاقی می کرد؟

نکند بیمار شده بود؟ سامان از مادربزرگ پرسید چه اتفاقی برای او افتاده؟ اگر مریض شده بیا به دکتر ببریمش.

مادربزرگ گفت: او بیمار نیست فقط کمی بی حوصله شده است.

پدربزرگ کم کم از همه فاصله گرفت و روزها تنها در اتاق می نشست و با هیچ کس صحبت نمی کرد.

 علت بداخلاقی پدربزرگ چیست؟

سامان با خودش گفت من پدر بزرگم را بسیار دوست دارم نباید به همین سادگی او را تنها بزارم،

به همین دلیل به دنبال علت این موضوع گشت.

یک روز پدربزرگ به همسرش گفت من می روم بیرون،

سامان هم سریع لباس هایش را پوشید و به دنبال پدربزرگ رفت و...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک=====>Dollland.ir

شپش | قصه های کودکانه

درمورد میمون ها چه می دانید؟

شپش | قصه های کودکانه

 

یک روز از روزهای آفتابی کیارش و کامران که دوقلو بودند همرا مادر و پدرشان به باغ وحش رفتند.

آن ها اولین باری بود که به باغ وحش می رفتند و بسیار خوشحال بودند و مدام از مادر و پدر خود سوال می کردند که

آیا می توانیم به حیوانات غذا بدهیم؟ آیا می توانیم به آن ها دست بزنیم؟

مادر و پدر با چهره ای آرام و مهربان جواب تک تک سوال های بچه ها را می دادند تا اینکه بالاخره به باغ وحش رسیدند.

آن ها از قفس میمون دیدن کردند و دیدند که مادر میمون دارد چیزهایی را از بدن بچه میمون جدا می کند، سریع از قفس میمون دور شدند، آن ها در مدرسه درباره ی شپش از خانم معلم خود چیزهای بسیاری آموخته بودند.

رو به مادر خود کردند و گفتند: ما از قفس میمون خوشمان نیامد می رویم و حیوانات دیگر را می بینیم.

مادر تا به خود آمد که توضییح بدهد بچه ها سریع به سمت قفس شیر رفتند

و یکی یکی حیوانات دیگر را دیدند، وقتی خسته شدند و به سمت مادر آمدند تا چیزی بخورند...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک=====>Dollland.ir

کسب و کار موفق

کسب و کار در گوشه ی خیابان و فروش موفق عروسک

کسب و کار موفق

تجربه های یک فروشنده خیابانی

حدود شش سال پیش یا بیشتر، کالاهایی که در فرهنگسراها، نمایشگاه های هنری،

نمایشگاه های دولتی و بازارهای محلی در کالیفرنیا ساخته بودم، با تفکر و تلاش به بار نشست.

اواخر دهه ۱۹۷۰ بود، من ۲۱ سال سن داشتم و از کالجی که قبول شده بودم در ایالات سن خوزه

خارج شده بودم، فقط ۳ واحد داشتم تا فارغ التحصیل شوم اما چون علاقه ای نداشتم ادامه ندادم.

من عاشق مجسمه سازی بودم، اما همیشه راجع به آینده ی این شغل می ترسیدم و با

خودم می گفتم که چه کسی من را استخدام می کند. در نیازمندی ها که نگاه می کردم فقط خواستار

کسانی بودند که گرافیک خوانده بودند و یا گالری های هنری داشتند که من جز هیچ یک از این ها نبودم.

می دانستم که نمی توانم آثار هنری بسیار زیبا و بی نقص بسازم،

ولی گفتم هر چیزی که بسازم می توانم بفروشم و زندگی خودم را بگذرانم،

من راضی هستم از این شرایط و بیشتر از اینکه راضی باشم غنی هستم، غنی از ذوق و عشق به آغاز و حرکت به سمت جلو.

در آن زمان من در کوه های سانتا کروز با گروهی از دوستانم زندگی می کردم، یک روز که نشسته بودم و

تلویزیون نگاه می کردم یک شخصیت جالب در برنامه ی تلویزیونی دیدم که با نایلون و پنبه درست شده بود

و چهره ی چروک و کوچکش شبیه به پیرمردان بامزه بود.

به نظر می رسید جالب باشد، بنابراین شروع کردم به طراحی یک شخصیت جدید با این وسایل،

دوستانم که مرا دیدند می خندیدند و مرا خنگ خطاب می کردند.

ولی یک ایده به ذهن من رسیده بود و من شروع به ساختن آن کرده بودم، بارها از ذهنم می گذشت که آیا می توانم این را به فروش برسانم؟

تلاش برای رسیدن به هدف

یک روز که در خیابان Summit Road رانندگی می کردم تابلوی تبلیغاتی نمایشگاه محلی را در یک مدرسه ابتدایی دیدم،

شماره مدیریت برگزاری نمایشگاه را برداشتم و تماس گرفتم و قرار شد که...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک=====>Dollland.ir

عروسک سازان معروف جهان

نگاهی به چند عروسک مشهور در جهان

عروسک سازان معروف جهان

یک عروسک از زمانی که ما کودک هستیم همراه ما است و ممکن است در دنیای خیالی خود آن را بزرگ کنیم.

عروسک ها در زمان کودکی یک جسم مهم در زندگی ما بوده اند زیرا به ما کمک می کردند که شناخت کوچکی از محیط و اجتماع پیدا کنیم.

اما آیا شما در مورد ریشه ی عروسک های خود اطلاعاتی دارید؟ اینکه کجا و توسط چه کسی ساخته شده اند؟

به طور قطع شما در مورد سازندگان عروسکتان اطلاعات کمی دارید، هنگامی که چیزی را خریداری می کنیم

مخصوصا عروسک، نه به دنبال تولید کنندگان آن می رویم و نه می دانیم که این عروسک های شاهکار

به دست توانمند چه کسی ساخته شده است.

۱٫ Alexander Doll Company

شرکت الکساندر تولید کننده عروسک های کلکسیونی مستقر در نیویورک است.

این شرکت در سال ۱۹۲۳ توسط Beatrice  تاسیس شد و تا کنون نام این شرکت پابرجاست و کار خود را ادامه داده است.

خانم الکساندر، به طوری که نام او به ندرت در این صنعت برده می شود، عروسک هایی با شخصیت های معروف را طراحی کرد.

شخصیت های معروف در کتاب ها، فیم ها و موسیقی را خلق کرد.

یکی از آثار موفق این خانم Cissy است که توسط این شرکت تولید شد.

در آن زمان رقابت بسیار سخت بود، عروسک باربی ۴ سال بعد از تولید Cissy به این دنیا پا گذاشت.

خانم الکساندر برای بهبود...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک =====> Dollland.ir