پرنده زیبا | قصه های کودکانه

سیرت زیبا

پرنده زیبا | قصه های کودکانه

کلاغ، مرغ عشق و دارکوب سال ها بود که همدیگر را می شناختند و روی یک درخت زندگی می کردند.

آن ها فرزندانی را به دنیا آورده بودند و حالا بچه هایشان بزرگ شده بودند و پرنده های مادر پیر شده بودند.

یک روز که بچه ها به بیرون رفنه بودند تا غذایی بخورند مادر ها کنار هم نشسته بودند و صحبت می کردند.

مرغ عشق گفت فرزند من از همه ی پرندگان در جنگل زیباتر است و بهترین آوازها را می تواند بخواند،

ناگهان دارکوب گفت نخیر فرزند من زیباتر است، کاکل های دارکوب من زیبایی دارد که همه پرندگان را به خود جذب میکند.

کلاغ در فکر با خود گفت که فرزند من نه صدای زیبایی دارد نه شکل و

شمایل او زیباست اما به قدری من را دوست دارد

که از نظر من زیباترین فرزند روی زمین است، این ها را با خود زمزمه می کرد و در دعوای مرغ عشق و دارکوب شرکت نکرد.

مرغ عشق و دارکوب که در حال بحث و گفتگو بودند دیدند کلاغ چیزی نمی گوید و در گوشه ای ساکت نشسته است.

رو به کلاغ کردند و گفتم چرا چیزی نمی گویی و پوزخندی زدند و گفتند

البته که فرزند تو از همه زیباتر است، کلاغ چیزی نگفت.

کدام یک از پرنده ها واقعا زیبا بود

پرنده زیبا | قصه های کودکانه

ناگهان فرزندانشان آمدند، مرغ عشق گفت بیا عزیزم، بیا که خیلی...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک =====> Dollland.ir

عروسک جورابی میمون

جوراب راکفورد (Rockford)

عروسک جورابی میمون

آیا تا به حال به برخی از عروسک های زیبا و با مزه دقت کرده اید که از چه موادی ساخته شده اند؟

باورتان می شود بعضی از عروسک ها از همین جوراب در دسترس همه درست می شوند و در عین حال که

ساده هستند بسیار شگفت انگیزند و از محبوبیت زیادی برخوردارند.

تاریخ عروسک جورابی بسیار جالب است، عروسک جورابی میمون معروف می تواند از بارزترین نوع عروسک های جورابی

در گذشته باشد و به زمانی برمی گردد که گرسنگی در سراسر اروپا و ایالات متحده فراگیر شده بود و اقتصاد آن ها در حال رکود بود

و پول در دسترس مردم کم بود و به همین دلیل مردم نمی توانستند کالاهای لوکس بخرند، از جمله عروسک های حیوانات و

همچنین حیوانات دکوری، بنابراین مادران آمریکایی نوعی کار خلاقانه انجام دادند و شروع به ساخت عروسک از جوراب کردند.

داخل عروسک را از هر چیزی که در منزل بود مانند برنج، کاغذ و حتی جوراب شلواری های قدیمی پر می کردند

و در آن زمان اولین عروسک های جورابی میمون ساخته شد.

جوراب های راکفورد

عروسک جورابی میمون

در سال ۱۹۳۲ شرکت بافندگی Nelson جوراب هایی را تولید کردند که پاشنه های

این جوراب ها قرمز بود و علامت تجاری این شرکت بود.

این جوراب ها در آن زمان با عنوان راکفوردز (Rockfords) شناخته می شدند و به دلیل پاشنه ی قرمزش

بسیار مورد توجه علاقه مندان عروسک ساز جورابی شدند.

راکفورد نه تنها از محبوب ترین جوراب های زمان خود بود بلکه پایه و مواد اصلی یک عروسک پرطرفدار هم بود.

هنگامی که با این جوراب ها عروسک ساخته شد آن پاشنه ی قرمز حکم دهان عروسک شد..

شرکت Nelson به زودی متوجه شد که ...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک =====> Dollland.ir

تاریخچه عروسک

عروسک در قدیم

تاریخچه عروسک

اسباب بازی های کودکان در زمان قدیم پایه و اساس اسباب بازی های امروزه است.

شکل اولیه ای اسباب بازی ها در گذشته بوجود آمده و تا به امروز پیشرفته تر شده است. عروسک، اسباب بازی کودک

است که به شکل انسان و حیوان ساخته شده است. شاید بتوان گفت قدیمی ترین اسباب بازی و بازی بین کودکان عروسک بوده است.

هیچ عروسکی در گورهای ما قبل تاریخ پیدا نشده است. علت این موضوع می تواند استفاده از موادی

باشد که در ساختن عروسک به کار برده اند و به مرور فرسوده شده اند و از بین رفته اند.

این مواد می تواند شامل چوب، خزه و یا پارچه هایی از جنس های متفاوت باشد.

همان طور که در پست قبل (عروسک در عهد باستان) گفته شد

برخی از عروسک های باستانی ممکن است معانی مذهبی داشته باشند

و بعضی از مقامات اغلب بر این باورند که برخی از عروسک های مذهبی چیزی فراتر از یک اسباب بازی هستند.

در یونان باستان و رم وقتی دختران ازدواج می کردند عروسک های خود را به الهه ها می دادند.

در حوادث اولیه مسیحی در مصر، یونان و رم، عروسک هایی در گور کودکان دفن شده است. عروسک هایی از جنس

پشم های روشن و یا دستمال هایی که داخل آن را پر کرده اند و به شکل عروسک در می آوردند هم وجود داشت.

در اوایل دسامبر در سال ۱۴۱۳، سازندگان عروسک در نرنبرگ آلمان به عنوان تولید کننده

عمده ی عروسک ها و اسباب بازی ها شناخته شدند.

پاریس هم یکی دیگر از تولید کنندگان بزرگ عروسک بود که بیشتر عروسک های مد روز را تولید می کرد.

خانه های عروسک هم در قرن شانزدهم در اروپا بسیار محبوب بودند.

سرهای عروسک هه بیشتر از چوب آلبالو، تراکوتا و موم ساخته شده است. آخرین تکنیک های کامل عروسک سازی...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک =====> Dollland.ir

کرمیت قورباغه (Kermit The Frog)

شخصیت عروسکی معروف

کرمیت قورباغه (Kermit The Frog)

 

 

Kermit The Frog یا همان کرمیت قورباغه که یک شخصیت عروسکی معروف در آمریکاست

برتری زیادی نسبت به سایر برنامه ها و عروسک های دست ساز دارد.

Muppets که بخش های طولانی مدت از برنامه های تلویزیونی در مورد کودکان خیابانی، کمدی، سریال های تلویزیونی

و حتی بازی های ویدئویی را به عهده دارد حول شخصیت کرمیت می چرخد.

کرمیت به عنوان یک خبرنگار خبره در خیابان Sesame شروع به کار کرد و تلاش کرد به صورت جدی حوادث حقیقی که

در اطرافش اتفاق می افتد را بازگو کند، او به عنوان لوگو برای شرکت جیم هنسون کار می کرد.

مربی جیم هنسون، Kermit را در سال ۱۹۵۵ در Sam and Friends معرفی کرد و در واشنگتن در یک برنامه ی تلویزیونی به نمایش گذاشته شد.

اما Kermit بعد از اینکه در خیابان Sesame در سال ۱۹۶۹ دیده شد، بسیار مشهور شد.

کرمیت قورباغه (Kermit The Frog)

این عروسک یک هدایت کننده داشت، دست و پاهای این عروسک توسط ...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک =====> Dollland.ir

بچه تنبل | قصه های کودکانه

پونه و کارهای روزانه اش

بچه تنبل | قصه های کودکانه

پونه دختر کوچکی بود که به مهد کودک می رفت، او در انجام دادن کارهایش کمی تنبل بود.

همیشه برای کارهای نکرده اش بهانه می آورد، هنگام رفتن به مهد کودک بعد از کمی راه رفتن به مادرش میگفت:

مامان من را بغل کن من خیلی کوچکم و نمی توانم همه ی راه را پیاده تا مهد بیایم، پاهایم خسته می شوند.

مادر هم بیشتر راه پونه را در آغوش می کشید و به مهد می برد.

وقتی به خانه می آمدند همیشه برای انجام کارها تنبلی می کرد و اصلا به مادرش کمک نمی کرد.

مادرش می گفت وقتی از بیرون می آیی باید دست هایت را بشوری، پونه هم می گفت من آنقدر بزرگ

نشده ام که بتوانم به تنهایی دست هایم را بشورم و لباس هایم را خیس می کنیم.

همیشه اتاقش بهم ریخته بود و صبح دیر از خواب بلند می شد

بچهء تنبل

و همچنان مادر بیشتر کارهای شخصی پونه را انجام می داد.

یک روز مادر به پونه گفت: برو سر خیابان و به مادربزرگ که خرید کرده کمک کن و تا خانه همراهی اش کن.

پونه با همان حالت همیشگی گفت:

من کوچکم و نمی توانم وسیله ها را حمل کنم دست هایم درد می گیرد

ولی مادربزرگ قوی تر است و خودش می تواند وسایل را بیاورد.

هنگام گفتن این حرف مادر بزرگ به خانه رسیده بود و تمام حرف های

پونه را شنیده بود و بسیار ناراحت شد، وقتی پونه مادربزرگ را دید خجالت کشید و گفت من داشتم می آمدم تا به شما کمک کنم.

مادربزرگ گفت: من تمام حرف هایت را شنیدم، وقتی مادرت کوچک بود هیچ وقت این چنین رفتار نمی کرد و بسیار مهربان بود.

پونه به فکر فرو رفت، ناگهان مادر به پونه گفت: تو مرا دوست داری؟

پونه به سمت مادرش دوید و پاهای مادر را در آغوش گرفت و گفت بله مادر من شما را بسیار دوست دارم.

مسابقه

مادر پونه گفت من هم مادر خود را خیلی دوست دارم، بیا یک مسابقه دهیم.

پونه چشمانش برق زد و گفت موافقم، مادر گفت بیا با کارهایمان نشان دهیم چه کسی بیشتر مادرش را دوست دارد...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک =====> Dollland.ir