اسباب بازی لیپ فراگ (LeapFrog)

اسباب بازی هایی که هم سرگرم کننده است هم باعث یادگیری می شود

اسباب بازی لیپ فراگ (LeapFrog)

LeapFrog یک شرکت سرگرمی، اسباب بازی های الکترونیکی و آموزشی است که در کالیفرنیا مستقر است.

این شرکت به طراحی، توسعه و فروش محصولاتی که مبتنی بر تکنولوژی است اقدام کرده است،

اسباب بازی هایی را تولید می کند که به یادگیری و آموزش کودکان کمک می کند.

بازی هایی با محتواهای آموزشی طراحی می کند که به بچه ها از دوران کودکی تا ابتدائی کمک می کند

بسیاری از مطالب را آسان تر یاد بگیرند.

شرکت LeapFrog مهم ترین انگیزه اش برای خانواده ها و کودکان این بود که آموزش و یادگیری همیشه

بین آن ها مداوم باشد، به همین دلیل این شرکت اسباب بازی های آموزشی با کیفیت عالی تولید می کند.

این اسباب بازی های الکترونیکی منحصر به فرد هستند و

نه تنها باعث سرگرم شدن کودکان می شوند بلکه ابزار عالی برای یادگیری نیز هستند.

اسباب بازی لیپ فراگ (LeapFrog)

این محصولات تغییرات اساسی دربازی ها و یادگیری ایجاد کرده است که می تواند برای سال ها این روش پابرجا بماند.

این شرکت توسط مایکل وود در سال ۱۹۹۵ که یک وکیل در سان فرانسیسکو بود تاسیس شد،

او قبلا در یک شرکت حقوقی به نام کولی گودورود مشغول به کار بود.

کولی گودورود از شرکت های در حال رشد با تکنولوژی بالا حمایت می کرد و

برای تاسیس شعبه های جدید از نظر مالی آن ها را ساپورت می کرد.

این شرکت چهارمین شرکت بزرگ اسباب بازی در ایالات متحده است، شرکت های Mattel، Hasbro و Lego از مدت ها پیش در حال ساخت هستند اما شرکت LeapFrog در اواسط دهه ۱۹۹۰ تاسیس شد و...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک=====>Dollland.ir

رابطه معلم با دانش آموزان | قصه های کودکانه

بچه های مهربان

رابطه معلم با دانش آموزان | قصه های کودکانه

در دبستان دخترانه معرفت خانم معلمی بود که همه ی بچه های کلاس سوم بسیار دوستش داشتند، رابطه معلم با دانش آموزان بسیار خوب بود.

آن ها همیشه از مهربانی و اخلاق خوب معلم خود با بچه های دیگر و خانواده خود صحبت می کردند،

یک روز که خانم معلم وارد کلاس شد دید روی میزش

خوراکی و یک لیوان چای گذاشته شده، با تعجب نگاهی به بچه ها کرد و گفت کدام یک از شما این کار را انجام داده اید؟

بچه ها چیزی نگفتند، خانم معلم آن ها را کنار گذاشت و شروع کرد به درس دادن،

زنگ تفریح زده شد و همه به بیرون رفتند و به بازی کردن در حیاط مدرسه مشغول شدند.

زنگ کلاس خورد و بچه ها همیشه زودتر به داخل کلاس می آمدند.

زنگ دوم

وقتی خانم معلم هم وارد کلاس شد دید که دوباره خوراکی و یک لیوان چای داغ روی میزش است،

فکر کرد که بچه ها قصد اذیت کردن او را دارند...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک =====> Dollland.ir