در دبستان دخترانه معرفت خانم معلمی بود که همه ی بچه های کلاس سوم بسیار دوستش داشتند، رابطه معلم با دانش آموزان بسیار خوب بود.
آن ها همیشه از مهربانی و اخلاق خوب معلم خود با بچه های دیگر و خانواده خود صحبت می کردند،
یک روز که خانم معلم وارد کلاس شد دید روی میزش
خوراکی و یک لیوان چای گذاشته شده، با تعجب نگاهی به بچه ها کرد و گفت کدام یک از شما این کار را انجام داده اید؟
بچه ها چیزی نگفتند، خانم معلم آن ها را کنار گذاشت و شروع کرد به درس دادن،
زنگ تفریح زده شد و همه به بیرون رفتند و به بازی کردن در حیاط مدرسه مشغول شدند.
زنگ کلاس خورد و بچه ها همیشه زودتر به داخل کلاس می آمدند.
وقتی خانم معلم هم وارد کلاس شد دید که دوباره خوراکی و یک لیوان چای داغ روی میزش است،
فکر کرد که بچه ها قصد اذیت کردن او را دارند...
ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک =====> Dollland.ir