مادر | قصه های کودکانه

استحکام خانواده

مادر | قصه های کودکانه

مهرو دختر زیبایی بود که بسیار باهوش بود. سوال های بسیاری از مادرش می پرسید و

مادرش در کمال آرامش به همه ی آن ها جواب می داد.

یک روز که مهرو در خانه نشسته بود به مادرش گفت: مادر اسم انگشت های دست چه نام دارد؟

مادر با لبخندی زیبا دست های مهرو را در دستانش گرفت و نام

تک تک انگشتان را به او یاد داد، انگشت شصت، اشاره، میانه، نشانه و

انگشت کوچک، مهرو نگاهی به دستانش انداخت و دوبار پرسید: مادر کدام یک از آن ها قوی تر هستند؟

مادر در جواب به مهرو گفت که همه ی انگشت ها در کنار هم قوی و محکم هستند ولی مهرو قانع نشد و گفت: مادر خواهش می کنم بگو، کدامشان قوی تر است؟

مادر گفت این ظرف شکلات را ببین، اگر با هر کدام از انگشت هایت بدونه اینکه از دیگری

کمک بگیری و یک شکلات برداری آن انگشت از همه قوی تر است.

مهرو هر چقدر سعی کرد نتوانست حتی یک شکلات بردارد، شکلات ها در داخل ظرف به این طرف و آن طرف می رفتند...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک =====> Dollland.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.