تلویزیون دردسر ساز | قصه های کودکانه

جعبه ی جادویی

تلویزیون دردسر ساز

در زمان های قدیم خانه ها از صفا و صمیمیت پر بود.

کمتر کسی از تکنولوژی های ساده مانند رادیو و تلویزیون استفاده میکرد.

هاجر دختر روستایی بود که پدرش در شهر کار می کرد و وضعیت مالی آن ها نسبت به همسایگانشان بهتر بود.

یک روز که پدر از سر کار برمیگشت جعبه ای در دست داشت، وقتی به خانه رسید

مادر خانه و هاجر را صدا زد و گفت:

ببینید چه چیزی خریده ام، این تلویزیون است و ما می توانیم برنامه های زیادی تماشا کنیم.

هاجر بسیار خوشحال بود و فردای آن روز به سراغ دوستش اکرم رفت و گفت بیا به خانه ی ما برویم و تلویزیون تماشا کنیم.

اکرم که تا به حال تلویزیون ندیده بود با هاجر همراه شد، آن ها ساعت ها به تماشای تلویزیون نشستند.

همسایه ها شب ها برای تماشای تلویزیون به خانه ی آن ها می رفتند.

هاجر از این موضوع بسیار خوشحال و شاد بود، چون خانه ی آن ها شلوغ شده بود و هر شب دوستش اکرم را می دید.

یک روز که پدر در خانه نشسته بود و همسایه ها هم در منزل آن ها مشغول دیدن تلویزیون بودند...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک =====> Dolland.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.