اسباب بازی در مهد کودک ها

تاثیر اسباب بازی در مهد کودک بر روی فرزندانمان

اسباب بازی در مهد کودک ها

بچه ها اسباب بازی ها را دوست دارند، اگر راجع به این موضوع شک دارید کافی است یک بار آن ها را

به فروشگاه اسباب بازی ببرید و عکس العمل آن ها را ببینید، او قطعا وسایلی را پیدا خواهد کرد

که فکر می کند بدون آن ها نمی تواند زندگی کند.

اسباب بازی ها چیزی بیشتر از یک وسیله ی سرگرم کننده و بازی برای بچه ها هستند،بیشتر اسباب بازی ها فرصتی برای یادگیری و شکوفایی استعدادها در بچه ها فراهم می کنند.

بهترین اسباب بازی ها آن هایی است که حس هایی موجود در کودک را جذب می کند، تخیلات آن ها را تقویت می کند و آن ها را تشویق می کند تا با دیگران ارتباط برقرار کنند.

بچه ها مشتاق هستند تا در مورد جهان اطراف خود شناخت پیدا کنند و اسباب بازی ها برای یادگیری و شناخت محیط بسیار مفید هستند.

هر شکل، طعم، رنگ، بافت و صدای جدید یک تجربه ی یادگیری برای آن هاست. دادن اسباب بازی های مناسب سن کودک باعث می شود که او احساسات خود را کشف کند.

موسیقی برای کودکان جذاب است

اسباب بازی در مهد کودک ها

اسباب بازی هایی که با تولید موسیقی همراه هستند بسیار مورد توجه کودکان است،

اسباب بازی با رنگ های متضاد برای نوزادان بسیار جالب است و...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک=====>Dollland.ir

خواب زمستانی | قصه های کودکانه

شروع فصل زمستان و زنبور مهربان

خواب زمستانی | قصه های کودکانه

پاییز کم کم رو به اتمام بود و نزدیک فصل زمستان، زنبور عسل در حال گشت زدن در منطقه و جمع آوری آخرین آذوقه ها برای زمستان بود.

مسئولیت او غیر از جمع آوری غذا سر زدن به تمام حشرات و خبر دادن فصل زمستان هم بود.

او هر سال همین کار را انجام می داد تا خیالش از بابت دوستانش راحت باشد.

کفشدوزک

او سوار یک برگ پاییزی شد و رفت تا آمدن فصل زمستان را به همه یادآوری کند، رفت و رفت تا به خانه ی

کفشدوزک رسید، وقتی دید که کفشدوزک ها در حال جمع کردن غذا برای زمستان هستند بسیار خوشحال شد،

آن ها به زنبور گفتند: ممنون که آمدی، میدانیم زمستان نزدیک است و ما سخت مشغول کار کردن هستیم.

شاپرک

زنبور باز به پرواز درآمد و به خانه ی شاپرک رسید و گفت خانوم شاپرک زمستان نزدیک است آیا غذای کافی جمع کرده ای؟

شاپرک با لحنی مهربان گفت بله ممنون که هر سال به ما آمدن زمستان را یادآوری می کنی.

کرم ابریشم

زنبور با خوشحالی خانه ی شاپرک را ترک کرد و...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک=====>Dollland.ir

چگونه داستان بنویسیم

چگونه برای کودکانمان داستان بنویسیم؟

چگونه داستان بنویسیم

چگونه می توان بهترین داستان را نوشت؟ آیا دوست دارید در مورد شخصیت های کتاب مورد علاقه ی

خود بنویسید؟ و یا شخصیت های جدیدی خلق کنید؟

نوشتن داستان می تواند یک چالش واقعی برای سنجیدن دانش شما باشد؟

همان طور که در خواندن و نوشتن یک کتاب و یا تعریف کردن داستان ها مهارت دارید،

نوشتن کتاب هم مهارت های خاص خود را دارد.

برای کمک به نویسنده ی درون خودمان باید از کتاب ها و نویسنده های مشهور کمک بگیریم و بدانیم

که چطور می توانیم بهترین کتاب را خلق کنیم که جذابیت کافی برای خواندن داشته باشد.

۱۰ نکته درباره ی نوشتن داستان های زیبا برای کودکان

با این نکات می توانید حتی به کودکانتان هم کمک کنید تا بتوانند

بهترین ایده ها را در داستان نویسی داشته باشند و داستان های زیبایی خلق کنند.

۱-جرقه ی ذهنی

هر داستان حاصل یک جرقه ی ذهنی است و ممکن است که ما کتابمان را از این جرقه ها الهام بگیریم.

ایده های داستان را در زندگی روزمره ی خود جستجو کنید، به مکان هایی که می روید و از آن بازدید می کنید عمیقا فکر کنید،

حتی حیوانات خانگی می تواند یک ایده برای نوشتن داستان باشد،

روزنامه هایی که هر روز مطالعه می کنید شامل مطالبی هستند که می تواند یک لحظه جرقه ای باشد

در ذهنتان برای نوشتن کتاب، پس ساده از محیط اطراف خود نگذرید،

ایده ها از آن چیزی که فکر می کنید به شما نزدیک تر است.

۲-داشتن یک دفترچه یادداشت

فضای خلاقانه ی خود را پیدا کنید، یک دفترچه یادداشت همیشه همراه خود داشته باشید،

ایده هایی که به ذهنتان می رسد را در آن یادداشت کنید حتی تصاویری که می خواهید داستانتان در آن جا رخ بدهد را بکشید، شخصیت های باور نکردنی خود را خلق کنید و در آن یادداشت کنید.

این دفترچه مکان خصوصی است برای جمع آوری ایده های شما و در نهایت تبدیل آن به داستان و کتاب مورد نظرتان.

۳-خواننده و نویسنده

هر نویسنده یک خواننده است و هر خواننده هم می تواند یک نویسنده باشد،

در مورد کتاب هایی که ...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک=====>Dollland.ir

تحقیق در مدرسه | قصه های کودکانه

زنگ علوم

تحقیق در مدرسه | قصه های کودکانه

سپهر کلاس چهارم بود، آن روز در زنگ آخر درس علوم داشتند، خانم معلم به بچه ها گفت تا هفته ی

آینده فرصت دارید راجع به یک جانور و مراحل رشد آن تحقیق کنید و نتیجه را در کلاس با هم بررسی کنیم.

وقتی زنگ مدرسه خورد سپهر به سرعت به طرف خانه رفت تا درباره ی این موضوع با خواهر بزرگترش مشورت کند،

سیما دانشجوی رشته ی جانوری بود و سپهر از این بابت بسیار خوشحال بود که می تواند از خواهرش مطالب زیادی یاد بگیرد.

کمک گرفتن از بزرگ ترها

وقتی به خانه رسید تمام ماجرا را برای سیما تعریف کرد،ناگهان سیما یاد کودکی خودش افتاد و فکری به سرش زد و گفت:

بیا در مورد قورباغه و اینکه چطور بزرگ می شوند تحقیق کن، این جانور بسیار جالب است.

سپهر با خوشحالی نظر خواهرش را تایید کرد و شروع کرد به مطالعه درباره اینکه قورباغه از ابتدا

چه شکلی است و چقدر زمان می برد تا به یک قورباغه ی کامل تبدیل شود.

سیما کتاب هایی راجع به رشد و نمو جانوران در اختیار سپهر قرار داد تا بتواند مطالب مورد نیاز

خودش را از آن پیدا کند.

ناگهان سپهر گفت: آیا این ها واقعا بچه قورباغه هستند؟ پس چرا شبیه ماهی ها می مانند؟ و در آب زندگی می کنند؟

سیما لبخندی زد و دقیقا یاد کودکی خودش افتاد که همین سوال را از مادرش کرده بود

برای همین این موضوع را به سپهر پیشنهاد داده بود،

چون خودش هم آن موقع از دیدن این همه...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک=====>Dollland.ir

عروسک های خونه مادربزرگه

مجموعه ی عروسکی خونه ی مادربزرگه

عروسک های خونه مادربزرگه

خونه ی مادربزرگه مجموعه ی تلویزیونی بود که از شبکه دو سیما در سال ۱۳۶۶ برای کودکان پخش می شد.

این مجموعه شامل ۲۴ قسمت بود که در هر قسمت داستان جدیدی برای اهالی آن خانه رخ می داد.

عروسک های موجود در این برنامه در قسمت های مختلف اضافه شدند و بعضی از بازیگران مهم گویندگی این عروسک ها را به عهده گرفتند.

کارگردان این مجموعه ی تلویزیونی مرضیه برومند است.

مادربزرگه

مادربزرگه صاحب آن خانه و در اصل همه کاره ی آن بود، هنگامه مفید گویندگی این شخصیت را بر عهده داشت و تکه کلام مادربزرگه ” جان قربان” بود.

او با همه ی اهالی خانه مهربان بود و به همه کمک می کرد و اگر مخمل کار زشتی انجام میداد او را دعوا می کرد ولی همیشه نگران این بود که مخمل وقتی بیرون می خوابد سرما نخورد.

مراد

مراد یکی دیگر از شخصیت های این مجموعه است که راضیه برومند گویندگی آن را به عهده داشت،

مراد پسر مهربان و لوس همسانه بود که همیشه به مادربزرگه سر میزد و حالش را می پرسید و کمک حال او بود،

او بسیار با مادربزرگه مهربان رفتار می کرد و تقریبا با تمام اهالی آن خانه دوست بود.

مخمل

گربه ی این خانه مخمل نام دارد، این گربه با پیراهن نارنجی و جلیقه ی قهوه ای که

سنجاق قفلی به آن آویزان بود همیشه در ایوان خانه مشغول چرت زدن بود،

مخمل خانواده ی آقای حنایی را اصلا دوست نداشت و دشمن آن ها به حساب می آمد

اما بعد از به دنیا آمدن نبات بسیار به آن ها علاقه مند شد.

گوینده ی مخمل آقای بهرام شاه محمدلو بود.

خانواده آقای حنایی

آقا حنایی و گل باقالی خانوم گوشه ی حیاط مادربزرگه زندگی می کردند

آن ها شنیده بودند که مادربزرگه بسیار مهمان نواز است برای همین به منزل او آمده بودند تا زندگی کنند،

گوینده ی آقا حنایی رضا بابک و گوینده ی گل باقالی خانوم فاطمه معتمد آریا است که هر دوی این ها

از بازیگران مطرح سینما و تلویزیون هستند. گل باقالی خانوم همیشه اشکش دم مشکش بود.

عروسک های خونه مادربزرگه

آقای حنایی دارای دو فرزند به نام نوک سیاه و نوک طلا بود که گویندگان نوک سیاه و نوک طلا به ترتیب آزاده پورمختار و مریم سعادت می باشد.

آزاده پور مختار در حیطه ی عروسک گردانی و گویندگی و مریم سعادت در بازیگری بسیار زبان زد هستند.

عضو جدیدی که بعدا به این مجموعه و خانواده آقای حنایی اضافه شد نبات بودکه...

ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک=====>Dollland.ir