نکته : برای دیدن مطالب، شعرها و داستان های بیشتر و جذاب روی کلمات آبی
کلیک کنید
شنوایی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کودک از حدود 4، 5 ماهگی و بعد از 8 ، 9 ماهگی کاملاً با دنیای بیرون از طریق صدا ارتباط برقرار می کند و حتی دو تا سه روز صدای مادر را از دیگران تشخیص می دهد.
- بهترین صدا برای کودک صدای انسان است و به تُن و ریتم و کلام عکس العمل فوق العاده ای نشان می دهد.
- حدود سه ماهگی 3 حرف را می توان در زبان و صدای کودک تشخیص داد: پ ، ب ، م و باید آن ها را برای کودک بیشتر تکرار کرد. حدود 4 ماهگی با صدایی که از خود در می آورد با مادر صحبت می کند و باید به او فرصت این کار را داد.
- کودک حدود 5 ماهگی به نوعی صداهای اطرافش پاسخ می دهد و در غیر این صورت و عدم برقراری ارتباط از طریق صدا با اطراف، از طریق اعضای بدنش این ارتباط را برقرار می کند.
- کودک حدود هفت ماهگی نام خود را تشخیص می دهد و متوجه می شود او را صدا زدید.
- حدود 8 ماهگی اگر اشیاء را نام ببریم به سمت آنها برمی گردد و آن را نگاه می کند و نشان می دهد. نزدیک به ده ماهگی لغت بابا، ماما و دادا را ادا می کند.
- حدود 10 تا 12 ماهگی به آهنگ، عکس العمل نشان می دهد، به ویژه موسیقی که با ریتم بدن او هماهنگی داشته باشد. حدود یک سالگی حرف شما را در جهت دستوری که به او می دهید مانند: بنشین، بخور، بیا تشخیص می دهد و توصیه می شود کلام باید شفاف، آرام و شمرده باشد.
- در وقت حمام کردن او و یا قبل از خواب او، خواندن برای او به صورت تکراری و آهنگین نقش بسیار خوبی در حال او دارد. تا جایی که توصیه می شود از 7 ماهگی برای او باید کتابی را خواند که بهتر است به صورت ریتم و یا حرکات بدنی باشد.
وقتی که کاری را می خواهید برایش انجام دهید باید به صورت کلامی تکرار شود مانند: حمام بردن او، که می گوییم الان می خواهیم حمام برویم، حالا پیراهنت را درمی آورم و ... . و به صورت جملات تکراری و کوتاه باشد و حتی می توان دربارۀ اشیاء نیز با نام ذکر و کاربرد آن توضیح داد و حتی تقلید صداهای اشیاء و حیوانات نیز سبب تقویت حس او می شود. البته تا جایی که سبب وحشت او نشود.
- برخی کودکان نسبت به خندۀ بلند یا عطسه و سرفه نیز عکس العمل منفی نشان می دهند. برخی حوادث طبیعی مانند رعد و برق یا صدای شیپور نیز آثار بدی را روی ذهن کودک بر جای می گذارند.
نکته : برای دیدن مطالب، شعرها و داستان های بیشتر و جذاب روی کلمات آبی
کلیک کنید
- صدا یا صوت وسیله و ابزار انتقال خبر است و زبان فرآیندی است که درک و فهم خبر را ممکن می سازد. پس صدایی که از کودک صادر می شود با کلام متفاوت است.
- ایراد کودک می تواند در صدا و صوت باشد که زمینۀ فیزیکی دارد و حال آنکه مسئلۀ فهم و درک مسئلۀ دیگری است. کودک در 4 ماهگی می تواند اجزاء صدا را تفکیک کند مانند لغت پا را از با . اما تفکیک بین سا یا زا و سِ یا زِ تقریباً ممکن نیست.
- اشکال کار کودک تا دو ماهگی این است که دهان کوچکی دارد و زبان دراز و تارهای صوتی او به اندازۀ کافی قوی نیستند. حتی کنترل مغزی بر روی تارهای صوتی وجود ندارد. بنابراین مشکل اولیه جهت صدا درآوردن، مشکل فیزیکی و محدودیت طبیعت است و حال آنکه بین 3 تا 5 ماهگی رشد تارهای صوتی و گلو آنقدری است که اولین صدا معمولاً اُ یا 2اُ می باشد، صدایی که بعداً جهت آرام کردن انسان کاربرد دارد.
- کودک بین 9 تا 18 ماهگی اولین کلمه را به معنی زبان به کار می برد و نه تنها تلفظی شبیه به تلفظ بقیه دارد، بلکه قادر است پیامی را به دیگران نیز انتقال دهد. بیشتر کودکان حدود 12 ماهگی صدا را با زبان مخلوط می کنند (زبان من درآوردی) که با حذف کلمات یا تلفظ، به نوعی چیزی را مطرح می کنند و مادر بر اساس سابقه و آشنایی با زبان کودکش، آن را ترجمه می کند.
- حرکات بدنی برای کودکان جالب است و موجب آموزش اصلی برای زبان آنان است. فراموش نشود که در آغاز تولد تقریباً توان درآوردن همه صداهای همۀ زبان مردمان دنیا را دارند.
مثلاً یک کودک ایرانی اگر به چین برود بدون هیچ مشکلی صداها و زبان آن کشور را بیان می کند به عبارتی کودک در هنگام تولد فراخنای روانی کلامی او به صورتی است که همۀ صداها را دارد و آهسته آهسته آن زبانی را می آموزد که مورد تایید و تاکید است و مابقی به بوتۀ خاموشی رو گذار می شود تا جایی که تقریباً حدود یک سالگی توانایی تفکیک و تشخیص را مانند گذشته ندارد.
به همین دلیل است که افراد بعد از یک سالگی هر زبانی را یاد بگیرند با وجود توانایی هایی که دارند می توان تفاوت هایی را در سخنشان و تلفظشان دید.
- کودک توان آن را دارد که در یک زمان چند زبان را بیاموزد. حتی سبب افزایش بهرۀ هوشی او نیز شود. اما شاید از آنجایی که مبانی اصلی ذهن، یعنی تفکر و استدلال ممکن است به هم بریزد و یا چند خوانی به وجود آید، اگر اقدامی جهت آموزش زبان های مختلف نکنیم فرزند ما چیزی از دست نداده و آسیبی ندیده.
به بیان دیگر آموختن یک زبان در یک سالگی برای کودک کفایت می کند هرچند که ظرفیت آموختن زبان های دیگر را نیز دارد.
نکته : برای دیدن مطالب، شعرها و داستان های بیشتر و جذاب روی کلمات آبی
کلیک کنید
بازی با عروسک، موثر در رشد شخصیت کودکان
از گذشتههای دور نسبت به "بازی" نگرشهای مثبت و منفی وجود داشته است. عدهای بازی را صرف بیهدف انرژیهای انباشته شده، لذت آنی و رفتارهای زائد و بیهوده تلقی کردهاند؛ در حالیکه، برخی از آن را زیباترین و پاکترین فعالیت در جهت شکوفایی و رشد کودک میدانند.
به گزارش سرویس «اجتماعی» ایسنا، بازی یکی از نیازهای اساسی کودکان و مهمترین فعالیت او به شمار میرود که در عین سرگرمکننده بودن، کارکردهای مهم دیگری نیز دارد. هر یک از این کارکردها به جنبهای از زندگی کودک مربوط میشود و او را برای به زندگی بزرگسالی آماده میکند.
بازی انعکاس فعالیتهای درونی کودک و میل به خوشی، آزادی و رضایت اوست که صفا و آرامش را برایش به ارمغان میآورد. روانشناسان معتقدند کودک در فعالیتهای خودجوش باید آزاد گذاشته شود. در جریان بازی نیروهای ذهنی و جسمی کودک همراه با دقت، تخیل، نظم و ترتیب و چالاکی رشد مییابند. علاوه بر این، بازی محرک و انگیزهای است که در جهت کسب تجارب اجتماعی از آن استفاده میشود. کودک از راه بازی میتواند به استعدادها، تواناییها، خواستها، ضعفها و نکات مثبت و منفی خود پی ببرد و با شناخت ویژگیهای خود، ساخت شخصیت خویش را تحکیم بخشد.
بازی به عنوان فرآیندی چندبعدی، به نحوی قابل توجه، در خدمت تکامل و رشد کودک است و میتواند راهی برای تخلیه انرژیها در سیر مورد نظر باشد. کارل گروس، از صاحبنظران قرن نوزدهم، اعتقاد دارد بازی عاملی است برای رشد نیروهای خام و آمادهسازی آنها برای استفاده در زندگی. بازی فرآیند یادگیری را برای کودک، این انسان کوچک، لذتبخش میکند و همچنین به ارضای بسیاری از نیازهای اساسی و زیربنایی او منجر میشود. اهمیت بازی در مباحث روانشناسی رشد تا حدی است که صاحبنظران آن را «تفکر کودک» نامیدهاند.
بازی وسیلهای برای بیان احساسات، برقراری ارتباط، توصیف تجربیات، آشکار کردن آرزوها و خودشکوفایی است. فعالیت بازی در واقع تلاش کودک برای کنار آمدن با محیط است که از این طریق او خود را در مییابد و دنیا را درک میکند.
بازی به کودکان اجازه میدهد هنگامی که سایر شکلهای بیان کردن ناممکناند، به بیان خود بپردازند. بازی فرصت بیهمتایی برای بزرگسالان فراهم میکند تا دنیا را از دیدگاهها کودک درک کنند و از آنجا که برای کودکان فعالیتی بسیار لذتبخش است، آنان را تغریب میکند تا آرام باشند، حالت دفاعی خود را که ممکن است داشته باشند، کاهش دهند و احساساتشان را بیپرده بیان کنند. بازی همچنین به آنها کمک میکند تا مهارتهای اجتماعی مفیدی به دست آورند و رویکردهای جدید و کارآمد حل مساله را آزمایش کنند.
کودکان از طریق بازی ارتباط برقرار میکنند. مشکلات کودکان در جریان رشد اغلب با عدم توانایی بزرگسالان برای درک آنها توام است. اکثر بزرگسالان از کودکان انتظار دارند که با آنها از همان طریق که خود راحتترند، ارتباط برقرار کنند؛ یعنی ارتباط کلامی. آنها به جای اینکه با کودک، کودکانه رفتار کنند، از او انتظار دارند که رفتار خود را تا حد یک بزرگسال برساند.
کودکان سعی میکنند خود را بفهمانند
کودکان سعی میکنند خود را بفهمانند؛ هرچند که اغلب از طریق کلامی موفق نیستند. میان آنچه از زبان کودکان فهیمده میشود و آنچه کودکان بیان میکنند، تفاوت وجود دارد.
کودکان معمولا فراتر از آنچه بیان میدارند، درک میکنند. اکثر بزرگسالان قادرند احساسات (درماندگی، اضطراب و...) و مشکلات شخصی خود را در قالب کلام اظهار دارند؛ در حالی که محدود کردن کودکان به بیان خود از طریق کلامی در ارتباطی که باید بین کودک و مشاور به وجود آید، محدودیتهای غیرلازم و غیرواقعی را ایجاد میکند. به ویژه اگر این ارتباط یک تجربه درمانی باشد.
بازی برای کودکان مساوی صحبت با بزرگسالان است. کودکان در صورتی که فرصت یابند، احساسات و نیازهای خود را ازطریق بازی، به همان صورت و روشی که مشابه روش بزرگسالان است، بیان میدارند. بیان کودکان در مواردی نظیر ترس، عصبانیت، شادمانی، ناکامی شبیه بزرگسالان است. انواع بازیها در نقش کلمات کودکان هستند و بازیهای مختلف میتوانند برای کودکان فرصتی فراهم آورند تا احساسات و مشکلات خود را همانگونه که تجربه کردهاند، بیان دارند.
نقشبازی در رشد اجتماعی کودک
از بعد رشد اجتماعی، تعامل در بازی با دیگر کودکان، کودک را قادر میکند تا تصورش را از خود و دیگران به صورت عام رشد دهد. کودکی که بازی میکند نقش خود را به طور مرتب تغییر میدهد و مجبور میشود چشمانداز خود را نیز متفاوت سازد. در بازیهای گروهی که مقررات و قواعد دارند، بازیکن باید نقش دیگر بازیکنان را بداند و همچنین توانایی برعهده گرفتن نقش دیگران را در خود رشد و توسعه دهد تا از طریق پیشبینی آنچه در آینده اتفاق میافتد، بتواند رفتار خود را با آن سازگار کند. کودک شروع به ارزیابی تواناییهای خود در مقابل دیگران میکند و هویت یا تصور از خود را بهبود میبخشد.
کودکانی که با دیگر بچهها بازی میکنند، هویت خود را بهتر کشف میکنند. آنها از طریق بازی کردن نقشهای متنوع بزرگسالان، مقررات اجتماعی و معیارهایی که رفتار بازیگر را تنظیم میکند، میآموزند. بازیگر باید یاد بگیرد که به قواعد بازی، حتی زمانی که انگیزههای آنی او را به سوی یک رفتار کاملا متفاوت سوق میدهد، پایبند باشد.
بازی با عروسک، موثر در رشد شخصیت کودکان
علاوه بر این، کودک در حین بازی خود را در موقعیتهای اضطرابآور و ترسناک قرار میدهد و با همراهی عروسک به جستوجوی راهحل میپردازد و از این طریق تسلط خود را بر موقعیتها افزایش میدهد. کودکی که از مراجعه به دکتر هراس دارد، با همکاری عروسکش نقشهای بیمار و پزشک را بازی میکند و از این طریق تسلط خود را در موقعیتهایی که احتمالا پیش خواهد آمد مجسم میکند و تا حدی بر نگرانی و ترسش فائق میآید.
همچنین بازی ممکن است معانی خاص و مهمی برای برخی از کودکان داشته باشد و تمایلات گوناگون آنها را به صورت نمادین ارضا کند اما مطمئنا نمیتواند برای همه بازیکنان همان مفهوم خاص را داشته باشد. بازی به خصوص با عروسک، علاوه بر موارد ذکر شده قبل میتواند در رشد شخصیت کودک تاثیرات بسزای دیگری نیز داشته باشد.
کودک در نقشهایی که تمرین میکند، تجدیدنظر میکند و قسمتهای جدید را جایگزین قسمتهای قبل میکند. از این طریق تجارب خود را با ادراکات و شناختهای جدیدش تلفیق میکند. این بازسازیها و ترکیبها به رشد قدرت آفریندگی و خلاقیت او کمک میکنند.
کمک به درک تشخیص کودک
او در حین بازی با عروسک مهارتهایی را برای ایجاد ارتباط با دیگران به دست میآورد. توقعات دیگران از خود را در حین عروسکبازی ارزیابی و آرزوهای خود را نیز ابراز میکند. این راهی برای شناخت او از زندگی و مسائل آن است.
کودک در حین بازی عروسکش را بغل میکند، به گردش میبرد، به او غذا میدهد، این اعمال فرصت تمرین و تکرار حرکات فیزیکی را برای کودک فراهم میآورد و بالطبع او را در به کارگیری اعضایش صاحب تجربه میکند.
تقویت اعتمادبهنفس
عروسک هم صحبت و مخاطبی است که پیوسته همراه کودک است و هر زمان کودک اراده کند مورد مصاحبت او قرار میگیرد. مخاطبی که هیچگاه از صحبت کودک خسته نمیشود، چشمهایش پیوسته باز است و حواسش پرت نمیشود، هنگام صحبت کردن کودک خمیازه نمیکشد یا راه آشپزخانه را در پیش نمیگیرد و یا حتی به او گوشزد نمیکند که گرفتار است. حرفهای تکراری کودک را گوش میدهد، هرگز وسط حرفهایش نمیدود، در حین صحبت اشکالات تلفظیاش را اصلاح نمیکند و یا برای روند کند صحبت او بیتحمل نیست. با توجه به موارد ذکر شده این نکته قابل توجه است که ارتباط کودک با عروسک یک رابطه ساده و بیارزش نیست که برخی والدین تنها برای پر کردن اوقات فراغت از آن استفاده میکنند. این ارتباط مبانی اساسی ارتباط عمیق و گسترده روانی – اجتماعی کودکان را در دورههای بعدی رشد و تکامل شخصیت آنها پیریزی میکند و باعث میشود آنها در آینده بتوانند با قدرت تحلیل بهتر و تجارب مثبتتری به روابط خود با دیگران در جامعه ادامه بدهند.
بازی ابزاری برای تجربه پیدا کردن
بازی راهی برای تجربه کردن هستی توسط ادراک است و کودک از این راه خود را انسانی آزاد، مستقل و توانمند مییابد. در واقع، کودک از راه بازی آنچه را کسی نمیتواند به او بیاموزد، یاد میگیرد.
بازی و رشد ذهنی
بازی امکان تجربه و تعاملهای مستقیم با عوامل محیطی را برای کودک فراهم میکند. بازی نهتنها بر رفتارهای هوشمندانه و قابل مشاهده کودک اثر دارد بلکه بر ساخت فیزیولوژیکی مغز او نیز تاثیری انکارناپذیر میگذارد. برای مثال، موشهایی که در معرض محرکهای محیطی قرارگرفته بودند از نظر مواد شیمیایی فعال کننده یا کند کننده در محل اتصال دو عصب غنیتر بودند. اولیور در سال 1958 ضمن مطالعاتی که روی کودکان عقب مانده ذهنی در انگلستان جام داد، آنها را به دو دسته تقسیم کرد. گروه آزمایشی او به آموختن مفاهیمی از طریق بازی که روزانه چند ساعت انجام میگرفت، مشغول شدند و گروه کنترل صرفا به آموزشی سنتی یعنی مطالعه در طول روز پرداختند. نتایج به دست آمده نشان دادند که کودکان گروه آزمایشی در انجام دادن تکالیف خود موفقتر از گروه کنترل بودند و در آزمونهای گوناگون، نمره هوش بهتری به دست آوردند.
کودکان مفاهیم عمدهای را که ساخت ذهنی انسان را شکل میدهد از طریق بازی در مییابند. آشنایی او با مفاهیم پایه همچون فضا، کمیت، ساخت، شکل و... صرفا از طریق بازی حاصل میشود. جالب آنکه بازی خود یکی از بهترین راههای مطالعه چگونگی رشد فرآیندهای ذهنی کودک است. چنانچه «پیاژه» ضمن مشاهده بازی کودکان خود موفق به کشف قوانین رشد ذهنی شد.
هوفمان عقیده دارد بازیهای تخیلی درسنین کودک نقش برجستهای در افزایش نیروی سازندگی و زندگی عاطفی کودکان ایفا میکنند. کودک در سنین اولیه زندگی علاقه زیادی به تغییر و دست کاری اشیا دارد. این تمایل باعث میشود که او اسباببازیهای خود را از یکدیگر جدا سازد و دوباره با سر هم کردن آنها طرحی جدید پدید آورد و آنگاه به افسانهپردازید و داستانسرایی در مورد ساخته خود متوسل شود. تمامی این موارد باعث پرورش نیروی تخیل کودک میشود و قدرت ابتکار و هوش او را افزایش میدهد.
آشنایی کودک با خود نیز ازطریق بازی انجام میگیرد و بازی کاملترین مجموعه تجربههای حسی و حرکتی را در اختیار او قرار میدهد. در سال 1932 وان الستاین میانگین میدان توجه هفت دقیقهای دو سالهها را به دست آورد. این میانگین نشان میداد که میدان توجه یکی از کششهای بلوغ است اما در مطالعات بعدی میدان توجه کودکان به جای بازی با یک اسباببازی ساده، مدت زیادتری با اسباببازیهای مشخص و تقریبا پیچیده اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که میدان توجه بیش از آنکه به سن مربوط باشد یکی از کنشهای نوع اسباببازی است. اگر تکالیف تعیین شده به اندازه کافی جذاب باشند، حتی کودکان خردسال هم دارای میدان توجه وسیعی هستند.
نقشدرمانی بازی
بازی ابزاری طبیعی است که کودکان از طریق آن میتوانند خودشان را بیان کنند.
بازی موجب برانگیخته شدن افکار و کسب تجربیات و نتایج زیاد میشود. در مواردی نیز میتواند نقش درمانی داشته باشد. بازی درمانی یکی از رایجترین شیوههایی است که اغلب روانشناسان بالینی، روان تحلیلگران و مشاوران برای درمان مشکلات عاطفی کودکان به کار میبرند. کودکی که موقعیت مصاحبه رسمی ممکن است برایش تجربهای ناراحت کننده باشد، هنگامی که وسیله بازی آشنایی را میبیند، احساس راحتی بیشتر میکند. بازی در درمان کودکان وسیله و ابزار ارتباطی است که با کلمات، یعنی وسیله ارتباط بزرگسالان، قابله مقایسه است. انواع بازیها و اسباببازیها کلمات کودکان هستند و اگر به دقت انتخاب شوند، میتوانند برای کودکان فرصتی فراهم آورند تا احساسات و مشکلات خود را همانگونه که تجربه کردهاند، بیان دارند. بازی برای کودک یک زبان است. بزرگسالان توسط زبان کلامی ارتباط برقرار کرده و از آن استفاده میکنند. بازی درمانی به کودک این اجازه را میدهد تا از طریق آن به بیان احساسات، مشکلات و استرسهای خود بپردازد و در نتیجه بر مشکلات خود فائق آید.
به گزارش ایسنا، به نقل از مجله رشد؛ بازی وسیلهای است که کودک از طریق آن، تجارب آسیبرسان را کنترل میکند و مهارت مییابد. برای مثال، کودکی که مدتی بیمار و یا در بیمارستان بستری بوده است، فعالیتهایی مثل تزریق آمپول به عروسک یا دوستانش را نشان میدهد یا کودکانی که درگیر جنگ، زلزله و مشکلات خانوادگی مثل طلاق یا مرگ هستند، در بازیهایشان طوری برخورد میکنند که میخواهند از آن استرس و فشار رهایی یابند. متخصصان کودک در مطالعات انجام شده متوجه این موضوع شدهاند که از طریق بازی میتوان بر احساسات منفی و فشارزا در کودک با برونریزی این احساسات غلبه کرد. اهمیت بازی برای کودک تا آنجاست که میتواند وی را از بزرگسالی به هنجار یا نابهنجار سازد.
برای کودکانی که قادر به بیان مشکلات و ناراحتیهایشان از طریق گفتوگو نیستند، بازی میتواند بهترین عامل برای شناخت و درمان اختلالات آنان باشد. بازی درمانی یکی از خدمات انسانی است که میتواند یک نسل را از مشکلات روانی، اجتماعی و خانوادگی نجات بخشد و فرزندان سالمی را به جامعه تحویل دهد.
کودکان بسیار خردسال برای آنکه به سلامت بزرگ شوند، لازم نیست خواندن و نوشتن را بلد باشند اما قطعا نیاز دارند بدانند که چگونه بازی کنند.
کلاه قرمزی با افتخار یک عروسک ایرانی است که حمید جبلی و ایرج طهماسب ایده ی آن را دادند
و مسعود صادقیان بروجنی این عروسک را ساخت و چندی بعد مرضیه محبوب در
کلاه قرمزی تغییراتی را ایجاد کرد و آن را بازسازی کرد.صدا پیشه ی این شخصیت حمید جبلی است
کلاه قرمزی عروسکی محبوب بین کودکان و بزرگسالان است که از سال های دور همراه ما بوده و تا به امروز حضورش پابرجاست.
ویژگی ظاهری این عروسک بسیار ساده و در عین حال زیباست،
پسری هشت نه ساله است که لباس آبی با راه راه های سفید، چکمه های قرمز، شلوار سبزو کلاه قرمز به تن دارد.
رنگ چشم های کلاه قرمزی باهم فرق می کند، یکی به رنگ سبز و دیگری به رنگ آبی است.
شخصیت کلاه قرمزی از همان روزهای ورودش به عرصه ی تلویزیون بسیار با مزه و جذاب بود.
او پسری پر شور و شوق، تنبل و بازیگوش است، با شیطنت های مخصوص به خودش خود را در دل بسیاری از مردم جا کرده است.
کلاه قرمزی در تلفظ کلمات مشکل دارد و همین موضوع به جذابیتش افزوده است.
کارهایی که انجام می دهد صرف نظر از اشتباه بودن و زشت بودن کارها به قدری معصومانه است که او را به شخصیت دوست داشتنی تبدیل کرده است.
در سال های دور کلاه قرمزی به درستی نمی توانست صحبت کند و هنگام صحبت کردن
خود را به طرف مقابل می چسباند و آب دهانش مدام آویزان بود و به صورت طرف می پاشید،
اما به مرور او توانست صحبت کند و کلمه هایی که ادا می کرد مفهوم بود
ولی همچنان برخی کلمات را اشتباه تلفظ می کرد و این جز شخصیت او بود،
در اصل او بزرگ شده و حتی شیطینت هایش هم کمتر شده است.
این ها تغییراتی بود که گذر زمان به روی این شخصیت ایجاد کرد
روایت اول: کلاه قرمزی شاگرد یک کفاش بود که آقای مجری کفش هایش را برای واکس زدن
به مغازه ی آن ها برده بود، کفاش به کلاه قرمزی گفت کفش های آقای مجری را برایش ببر.
کلاه قرمزی به عنوان مهمان وارد یکی از برنامه های آقای مجری شد،
کفش های واکس زده ی آقای مجری را برایش آورده بود، او که پسری پر شر و شور بود
و ...
ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک=====>Dollland.ir
آیناز و تایماز خواهر و برادری بودند که فاصله سنی زیادی نداشتند.تایماز ۵ ساله و آیناز هم ۴ ساله بود.
آن ها همیشه با هم در حیاط خانه بازی می کردند.
پاییز از راه رسیده بود و هوا کمی سرد شده بود، ناگهان باران شروع به باریدن کرد و حوض حیاط خانه از آب پر شد، تایماز گفت:
بیا برویم و قایق درست کنیم و وقتی باران بند آمد بیاییم و داخل حوض بیاندازیم. آیناز که کوچکتر بود و همیشه به حرفای برادرش
گوش می کرد با ذوق گفت برویم، آن ها رفتند و قایقی درست کردند و بعد از قطع شدن باران آمدند، داشتند در حیاط بازی
می کردند که ناگهان صدای جیک جیک گنجشکی را شنیدند.
باران و طوفان گنجشک کوچک را به باغچه انداخته بود و از شدت سرما می لرزید و جیک جیک می کرد.
آیناز گفت: او دارد مادرش را صدا می زند، بیا یک کاری برایش بکنیم.
تایماز گنجشک را از زمین برداشت و با دستکش هایش سعی کرد او را گرم کند،
آن ها به سمت خانه دویدند تا قضییه را برای مادر خود تعریف کنند.
وقتی مادر گنجشک را در دستان بچه هایش دید لبخندی زد و گفت: عزیزانم این گنجشک در دستان شما چه می کند؟
آیناز با لهجه شیرین کودکیش گفت: مادر نمی دانیم، روی زمین درون باغچه پیدایش کردیم.
مادر گفت بیایید برویم و لانه اش را پیدا کنیم تا پیش مادرش برگردد، حتما مادرش خیلی دلواپس اوست.
آن ها رفتند و بالای درخت را نگاه کردند تا لانه ی پرنده را پیدا کنند...
ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک =====> Dollland.ir
برای ساختن یک عروسک نمدی به وسایل ساده ای نیاز داریم که عموما در هر منزلی پیدا می شود.
با ساختن این عروسک های ساده می توانیم اوقات خوشی را برای خود و کودکانمان فراهم کنیم.
در پست قبل یک عروسک انگشتی آموزش دادیم، در این مرحله یک عروسک جوجه آموزش می دهیم که می توانیم به عنوان آویز کیف، جاسوئیچی، آویز ماشین و حتی اسباب بازی برای کودکانمان هم استفاده کنیم.
چسب حرارتی، نمد، قیچی، چشم عروسک، نخهای هم رنگ نمد، سوزن، الیاف
رنگ نمدها به دلخواه خودتان است.
مرحله اول: الگوی عروسک را روی کاغذ می کشیم و یا به اندازه دلخواه از تصویر زیر پرینت می گیریم، حتی میتوانید کاغذ را روی مانیتور قرار دهید و الگو را کپی کنید...
ادامه مطلب در سایت سرزمین عروسک=====>Dollland.ir